دانلود تحقیق درباره وسواس

امتیاز 3 از 1 نفر

 وسواس یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر است که با نوعی احساس اجبار و ناچاری ذهنی و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بیمار متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت ‏به شخصیت‏ خود بوده از غیرعادی«…………………………….» را در سازگاری با محیط دچار اشکال می ‏سازد و این عدم تعادل و اختلال دارای صورتی آشکار است.

روانکاوان نیز وسواس را نوعی غریزه واخورده و ناخودآگاه معرفی می ‏کنند و آن را حالتی می ‏دانند که در آن، فکر، میل، یا عقیده‏ ای خاص که اغلب وهم‏ آمیز و اشتباه است آدمی را در بند خود می ‏گیرد، آنچنان که اختیار و اراده را از او سلب «…………………………….» یابد.

وسواس به صورت های مختلف بروز می‏‌کند و در بیمار مبتلای به آن این موارد ملاحظه می‏‌شود:

«…………………………….»

 علائم دیگر: در مواردی وسواس به صورتِ خود را در معرض تماشا گذاردن، دله دزدی، آتش زدن جایی، درآوردن جامه خود، بیقراری، بهانه‏ گیری، بی‏ خوابی، بدخوابی، بی ‏اشتهایی،… متجلی می‏‌شود آنچنانکه به اطرافیان فرد این احساس دست می ‏دهد که نکند وی دیوانه شده باشد.

انواع وسواس: وسواس هایی که تمام فکر و اندیشه افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد و احاطه ‏شان می ‏کند معمولاً به صورت های زیر است:

وسواس فکری:

این وسواس به صورت های مختلف خود را نشان می‏‌دهد که برخی از نمونه‏ های آن به شرح زیر است:

 

اندیشه درباره بدن:

بدین گونه که بخشی مهم از اشتغالات ذهنی و فکری بیمار متوجه بدن اوست. او دائما به پزشک مراجعه می ‏کند و در صدد به‏ دست آوردن دارویی جدید برای سلامت ‏بدن است.

رفتار حال یا گذشته:

مثلاً در این رابطه می ‏اندیشد که چرا در گذشته چنین و چنان کرده؟ آیا حق داشته است فلان کار را انجام دهد یا نه؟ و یا آیا امروز که مرتکب فلان عمل می ‏شود آیا درست می ‏اندیشد یا نه؟ تصمیمات او رواست ‏یا ناروا؟

در رابطه با اعتقادات: گاهی فکر وسواسی زمینه را برای تضادها و مغایرت‏های اعتقادی فراهم می‏‌سازد. مسایلی در زمینه حیات و ممات، خیر و شر، وجود خدا و پذیرش یا طرد مذهب ذهن او را به خود مشغول می ‏دارد.

اندیشه افراطی:

گاهی وسواس در مورد امری به صورت افراط در قبول یا رد آن است ‏با این که بیمار خلاف آن را در نظر دارد ولی به صورتی است که گویی اندیشه مزاحمی بر او مسلط است که او را ناگزیر به دفاع از یک اندیشه غلط می ‏سازد، از آن دفاع و یا آن را «…………………………….» زندگی و رشد خود را در گرو مصرف آن دارو می‏داند، اگرچه در اثر مصرف به چنان نتیجه‏ ای دست نیابد.

2 – وسواس عملی:

وسواس عملی به شکل های گوناگون خود را بروز می‏‌دهد که ما به نمونه‏‌ها و مواردی از آن اشاره می‏‌کنیم:

شستشوی مکرر: مردم برحسب عادت تنها همین امر را وسواس می‏‌دانند و این بیماری نزد زنان رایجتر است.

رفتار منحرفانه:

جلوه آن در مواردی به صورت دزدی است و این امر حتی در افرادی دیده می‏‌شود که هیچ‏ گونه نیاز مادی ندارند.

دقت وسواسی:

نمونه‏ اش را در منظم کردن دگمه لباس و… می‏‌بینیم و وضعیت فرد به گونه‌‏ای است که گویی از این امر احساس آرامش می‏‌کند.

شمردن:

شمردن و شمارش‏ها در مواردی می‏‌تواند از همین قبیل به حساب‌اید مثل شمردن نرده‏ها با اصرار بر این که اشتباهی در این امر صورت نگیرد.

 

 

راه رفتن:

گاهی وسواس‏ها به صورت راه رفتن اجباری است. شخص از این سو به آن سو راه می ‏رود و اصرار دارد که تعداد قدم‌ها معین و طبق ضابطه باشد. مثلاً فاصله بین دو نقطه از ده قدم تجاوز نکند و هم از آن کمتر نباشد.

3- وسواس ترس:

«…………………………….»

4- وسواس الزام:

در این نوع وسواس، فرد نمی ‏تواند خود را از انجام عمل و یا فکری بیرون آورد و در صورت رهایی از آن فکر و خودداری از آن عمل، موجبات تنش در او پدید خواهد آمد.

وسواس در چه کسانی بروز می‌کند؟
الف) در رابطه با سن

تجارب حیات عادی افراد نشان می‏دهد که وسواس همگام با بلوغ و در غلیان شهوت در افراد پایه گرفته و تدریجاً رشد می‏کند. اگر در آن ایام شرایط برای درمان مساعد باشد بهبودهای نسبی و دوره‏ای پدید می‏آید وگرنه بیماری سیر مداوم و رو به رشد خود را خواهد داشت تا جایی که خود بیمار به ستوه می‏آید.

ب) در رابطه باهوش

بررسی های علمی نشان داده‏اند که وضع هوشی افراد وسواسی در سطحی متوسط و حتی بالاتر از حد متوسط است. وسواسی‏هایی که دارای هوش اندک و یا با درجه ضعیف باشند بسیار کم هستند؛ بر این اساس رفتار آنها نباید حمل بر کم ‏هوشی شان شود.

ج) در رابطه با اعتقاد:

د) در رابطه با شخصیت و محیط

«…………………………….»

پاره‏ای از تحقیقات نشان داده‏اند که شخصیت والدین و حتی صفات ژنتیکی، روابط همگن خویی و محیطی در این امور مؤثرند؛ به همین نظر وسواس در بین دوقلوهای یکسان بیشتر دیده می‏‌شود تا در دیگران، اگرچه ریشه ‏های اساسی و کلی این امر کاملاً مشهود نیست.

مسئله شخصیت را اگر با دامنه ‏ای وسیعتر مورد توجه قرار دهیم خواهیم دید که این امر حتی در برگیرنده افراد و اشخاص از نظر جوامع هم خواهد بود. وسواس برخلاف بیماری هیستری است (که اغلب در جوامع عقب نگهداشته شده دیده می‏شود) و در جوامع به ظاهر متمدن و پیشرفته و حتی در بین افراد هوشمند هم به میزانی قابل توجه دیده می‏شود.

ریشه‏های خانوادگی وسواس در مورد ریشه و سبب این بیماری مطالب بسیاری ذکر شده که اهم آنها عبارت‌اند از وراثت، شخصیت زیر ساز یا الحاقی، وضع هوشی، عوامل اجتماعی، عوامل خانوادگی، عوامل اتفاقی، رقابت‏ها، منع‏ها و… که در اینجا به مواردی از آن اشاره می‏‌کنیم.

«…………………………….»

ب) تربیت: در این مورد مباحثی قابل ذکرند که اهم آنها عبارت‌اند از:

1- دوران کودکی: اعتقاد گروهی از محققان این است که پنجاه درصد وسواس‏های افراد در سنین جوانی و پس از آن از دوران کودکی پایه ‏گذاری شده و تاریخچه زندگی آنها حاکی از دوران کودکی ویژه‏ای است که در آن کشمکش‏ها و مقاومت‏ها و سرسختی‏های فوق العاده وجود داشته و کودک در برابر خواسته ‏های بزرگتران تاب مقاومت نداشته است.

2- شیوه تربیت: در پیدایش و گسترش وسواس، برای شیوه تربیت والدین نقش فوق العاده‏ای را باید قایل شد. بررسی‌ها نشان می ‏دهد مادران حساس و کمال جو به صورتی ناخودآگاه زمینه را برای وسواسی شدن فرزندان فراهم می‏‌کنند «…………………………….» نظم و تربیت و دقت او هم در این امر مؤثر است.

3- تحقیر کودک: عده‏ای از بیماران وسواسی کسانی هستند که دائما این«…………………………….» مربیان، خواهران و برادران ارشد سرکوفت ‏شنیده و تنبیه شده‏اند. این گونه برخوردها بعداً زمینه را برای ناراحتی عصبی و یا وسواس آنها فراهم کرده است.

4- ناامنی‏ها: پاره‏ای از تحقیقات نشان داده‏اند برخی از آنها که دوران حیات کودکی«…………………………….» همه مسائل، با باریک ‏بینی و موشکافی وارد شوند.

5- منع‏ها: گاهی وسواس فردی بزرگسال نشأت گرفته از منع‏های شدید دوران کودکی و حتی نوجوانی و جوانی است. مته بر خشخاش گذاردن والدین و مربیان، ایرادگیری های بسیار، توقعات فوق العاده از زیر دستان، اگر چه ممکن است کار را «…………………………….» معلوم نیست عاقبت ‏خوش و میمونی داشته باشد.

6- خانواده افراد وسواسی: بررسی‌ها نشان داده‏اند:

– اغلب وسواسی‏‌ها والدین لجوج داشته‏‌اند که در وظیفه خواهی از فرزندان، سماجت ‏بسیار نشان می ‏داده‏اند.

– ایرادگیر و عیب جو بوده‏اند؛ اگر مختصر لغزشی از فرزندان خود می ‏دیدند، آن را به رخ فرزندان می‏‌کشیدند.

«…………………………….»

درمان:

برای درمان می ‏توان از راه و رسم ‏ها و وسایل و ابزاری استفاده کرد که یکی از آنها تغییر محیطی است که بیمار در آن زندگی می‏کند.

1- تغییر آب و هوا: دور ساختن بیمار از محیط خانواده و اقامت او در یک آسایشگاه و واداشتن او به زندگی در یک منطقه خوش آب و هوا برای تخفیف اضطراب و درمان بیمار اثری آرامش بخش دارد و این امری است که اولیای بیمار می ‏توانند به آن اقدام کنند.

2- تغییر شرایط زندگی: از شیوه‏های درمان این است که زندگی بیمار را ب«…………………………….» حاصل می‏شود.

3- ایجاد اشتغال و سرگرمی: تطهیرهای مکرر و دوباره‏کاری‏ها بدان خاطر است که بیمار وقت و فرصت کافی برای انجام آن در خود احساس می‏‌کند و وقت و زمانی فراخ در اختیار دارد. بدین سبب ضروری است در حدود امکان سرگرمی او زیادتر گردد تا وقت اضافی نداشته باشد. اشتغالات یکی پس از دیگری او را وادار خواهد کرد که نسبت‏به برخی از امور بی‏اعتماد گردد، از جمله وسواس.

4- زندگی در جمع: فرد وسواسی را باید از گوشه ‏گیری و تنهایی بیرون کشید. زندگی در میان جمع خود می‏تواند عاملی و سببی برای رفع این حالت‏ باشد. ترتیب دادن مسافرت های دسته جمعی که در آن همه افراد ناگزیر شوند شیوه واحدی را در زندگی پذیرا شوند، در تخفیف و حتی درمان این بیماری مخصوصاً در افرا کمرو مؤثر است.

5- شیوه‏های اخلاقی: رودربایستی‏ها و ملاحظات فیمابین که هر انسانی به نحوی با آن «…………………………….» بسازد. باید به او القا کرد که می ‏تواند خود را از این وضع نجات دهد. همچنین باید به بیمار اجازه داد که درباره افکار خود اگر چه بی معنی است صحبت کند و از انتقاد ناراحت نباشد.

6- تنگ کردن وقت: بیش از این هم گفته ‏ایم که گاهی تن دادن به تردیدها ناشی از این است که بیمار خود را در فراخی وقت و فرصت‏ ببیند و برای درمان ضروری است که در مواردی وقت را بر فرد وسواسی تنگ کنند. در چنین مواردی لازم است ‏با استفاده از فنون و شیوه‏هایی او را به کاری مشغول دارید و به امر و وظیفه‏ ای وادار نمایید تا حدی که وقتش تنگ گردد و ناگزیر شود با سر هم کردن عمل و وظیفه کار و برنامه خود را اگرچه نادرست است‏ سریعاً انجام دهد. تکرار و مداومت در چنین برنامه‏ ای در مواردی می‏تواند به صورت جدی در درمان مؤثر باشد.

7- زیر پا گذاردن موضوع وسواس: در مواردی برای درمان بیمار چاره‏ای نداریم جز این که به او القا کنیم به قول معروف به سیم آخر بزند، حتی با پیراهنی که او آن را نجس می‏‌داند و یا با دست و بدنی که او تطهیر نکرده می‏‌شمارد و به نماز بایستد و وظیفه‏ اش را انجام دهد؛ به عبارت دیگر بیمار را واداریم تا همان کاری را که از آن می‏‌ترسد انجام دهد. تنها در چنین صورتی است که در می ‏یابد هیچ واقعه ‏ای اتفاق نمی‏ افتد.

«…………………………….»

ب) روان درمانی: این هم نوعی درمان است که توسط روانکاو یا روان شناس صورت می‏‌گیرد و آن یک همکاری آزاد بین بیمار و درمان کننده مبتنی بر اعمال متقابل است که براساس روابطی نسبتاً طولانی و طبق هدف و برنامه ریزی مشخصی به پیش می‏‌رود. درمان اختلال به‏ صورت مکالمه و صحبت و یا هر شیوه مفیدی که قادر به اصلاح زندگی روانی فرد باشد انجام می ‏گیرد. در این درمان گاهی هم ممکن است از دارو استفاده شود. البته اصل بر این است که براساس شیوه مصاحبه و گفتگو زمینه برای یک تحول درونی فراهم شود.

اصولی در روان درمانی: در روان درمانی افراد، همواره سه اصل مورد نظر است و مادام که به این جنبه‏ها توجه نشود امکان اصلاح و درمان نخواهد بود:

الف – اصلاح محیط: و غرض محیط زندگی بیمار، توجه به امنیت آن، بررسی اصول حاکم بر جنبه ‏های محبتی و انضباطی، نوع روابط و معاشرت ها، فعالیت های تفریحی، گردش ها، تلاش های جمعی، مشارکت‌ها در امور،… است.

«…………………………….»

ج – روانکاوی و روان درمانی: که در آن تلاشی برای ریشه ‏یابی، ایجاد زمینه برای دفاع خود بیمار از وضع و حالات خود، گشودن عقده‏ها، توجه دادن بیمار به ریشه و منشاء اختلال خود، القائات لازم و… است.

 

 منابع و مآخذ

وب‌سایت اینترنتی «چهارگوش» به آدرس www.4goush.net

0001 0002 0003

0001 0002 0003

 

قسمت‌هایی که با «…………………………….» مشخص شده‌اند از مقاله حذف شده و فقط در نسخه word و Pdf موجود هستند.
لطفا برای دریافت نسخه کامل این مقاله فایل‌های word و pdf را دانلود نمائید.

 

 

 

 

با خرید این محصول فایل word و PDF مربوط به این مقاله را دریافت خواهید کرد.
لینک دانلود بی‌درنگ پس از پرداخت نمایش داده شده و فایل فشرده‌ مربوط به این مقاله آماده دانلود خواهد بود.

تعداد صفحات: 8 صفحه | حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت | فونت استفاده شده: B Zar | به همراه صفحه اول
رمز فایل فشرده: www.4goush.net

 

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.