دانلود زندگینامه شهید همت (۱۰ صفحه)

امتیاز 3.5 از 35 نفر

زندگی نامه شهید حاج محمد ابراهیم همت
به روز ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ ه. ش در شهرضا در خانواده‌ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلّی و زیارت قبرسالارشهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس«…………………………….» دمید.

محمد ابراهیم درسایه محبّت‌های پدر ومادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را پشت‌سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش واستعداد فوق‌العاده‌ای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.

هنگام فراغت از تحصیل بویژه در تعطیلات تابستانی با کار وتلاش فراوان مخارج«…………………………….» به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری می‌بخشید.

پدرش از دوران کودکی او چنین می‌گوید: «هنگامی که خسته از کار «…………………………….» برمی‍گشتم، دیدن فرزندم تمامی خستگی‍ها و مرارت‍ها را از وجودم پاک می‌کرد و اگر شبی او را نمی‍دیدم برایم بسیار تلخ و ناگوار بود.»

اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث می‌شد که از مادرش با اصرار بخواهد که به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره‌ها کمک کند. این علاقه تا حدی بود که از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت کتاب آسمانی قرآن را کاملاً فرا گیرد و برخی از سوره‌ه‌ای کوچک را نیز حفظ کند.

دوران سربازی
در سال ۱۳۵۲ مقطع دبیرستان را با موفقیت پشت سرگذاشت و پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه تحصیل پرداخت. پس از دریافت مدرک تحصیلی به سربازی رفت به گفته خودش تلخ‌ترین دوران عمرش همان دوسال سربازی بود در لشکر توپخانه اصفهان مسؤولیت آشپزخانه به عهده او گذاشته شده بود.

ماه مبارک رمضان فرا رسید، ابراهیم در میان برخی از سربازان همفکر خود «…………………………….» پس از این جریان ابراهیم گفته بود: «اگر آن روز با چند تیر مغزم را متلاشی می‌کردند برایم گواراتر از این بود که با چشمان خود ببینم که چگونه این از خدا بی‍خبران فرمان می‌دهند تا حرمت مقدس‌ترین فریضه دینمان را بشکنیم و تکلیف الهی را زیرپا بگذاریم.»

امّا این دوسال برای شخصی چون ابراهیم چندان خالی از لطف هم نبود؛ زیرا در همین مدت توانست با برخی از جوانان روشنفکر و انقلابی مخالف رژیم ستم شاهی آشنا شود و به تعدادی از کتب ممنوعه (از نظر ساواک) دست یابد. مطالعه«…………………………….» مردم و افشای چهره طاغوت بپردازد.

دوران معلمی
پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید. در روستاها مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت. ابراهیم در این دوران نیز با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی ارتباط پیدا«…………………………….» آموزان را با معارف اسلامی و اندیشه‌های انقلابی حضرت امام (ره) و یارانش آشنا کند.

او در تشویق وترغیب دانش آموزان به مطالعه و کسب بینش و آگاهی سعی وافری داشت و همین امور سبب شد که چندین نوبت از طرف ساواک به او شود. لیکن روح بزرگ و بی‌باک او به همه آن ها بی‌اعتنا بود و هدف «…………………………….» با روحانیون و دریافت اعلامیه و نوار به قم رفت وآمد می‌کرد.

سخنرانی‌های پرشور و آتشین او علیه رژیم که بدون مصلحت اندیشی انجام می‌شد، مأمورین رژیم را به تعقیب وی واداشته بود، به گونه‌ای که او شهربه شهر می‌گشت تا از دستگیری درامان باشد. نخست به شهر فیروزآباد رفت و«…………………………….» تظاهرات باید به
شهرضا برگردد.

بعد از بازگشت به شهر خود در کشاندن مردم به خیابان‌ها و انجام تظاهرات علیه رژیم، فعالیت و کوشش خود را افزایش داد تا اینکه در یکی از راهپیمایی‌های پرشورمردمی، قطعنامه مهمی که‌یکی از بندهای آن انحلال ساواک بود، توسط شهید همت قرائت شد. به دنبال آن فرمان‌ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشکر معدوم «ناجی»، صادر گردید.

مأموران رژیم در هرفرصتی در پی آن بودند که این فرزند«…………………………….» به پیروزی رسید.

فعالیت‌های پس از پیروزی انقلاب
پیروزی انقلاب در جهت ایجاد نظم ودفاع از شهر و «…………………………….» کمیته انقلاب اسلامی شهرضا نقش اساسی داشت. او از جمله کسانی بود که سپاه شهرضا را با کمک دوتن از برادران خود و سه تن از دوستانش تشکیل داد.

درایت و نفوذ خانوادگی که درشهر داشتند مکانی را بعنوان «…………………………….» و مقادیر قابل توجهی سلاح از شهربانی شهر به آنجا منتقل کردند و از طریق مردم، سایر مایحتاج و نیازمندی‌ها را رفع کردند.

به تدریج عناصر حزب اللهی به عضویت سپاه درآمدند. هنگامی که مجموعه سپاه سازمان پیدا کرد، او مسؤولیت روابط عمومی سپاه را به عهده داشت.

به همت این شهید بزرگوار و فعالیت‌های شبانه‌روزی برادران پاسدار «…………………………….» و قاچاقچی پاکسازی گردید.

از کارهای اساسی ایشان در این مقطع، سامان بخشیدن به فعالیت‌های فرهنگی، تبلیغی منطقه بود که در آگاه ساختن جوانان و ایجاد شور انقلابی تأثیر بسزایی داشت.

اواخر سال ۵۸ برحسب ضرورت و به دلیل تجربیات گران‌بهای او در زمینه امور فرهنگی به خرمشهر و سپس به بندر چابهار و کنارک (در استان سیستان و بلوچستان) عزیمت کرد و به فعالیت‌های گسترده فرهنگی پرداخت.

نقش شهید در کردستان و مقابله با ضدانقلاب
شهید همت در خرداد سال ۱۳۵۹ به منطقه کردستان که «…………………………….» و نمی‌خواستند از این بزرگوار جدا شوند.

رشادت‌های او دربرخورد با گروهک‌های یاغی قابل تحسین وستایش است. براساس آماری که از یادداشت‌های آن شهید به‌دست آمده است، سپاه پاسداران پاوه از مهر ۵۹ تا دی‌ماه ۶۰ (بافرماندهی مدبرانه او) عملیات موفق در خصوص پاکسازی روستاها از وجود اشرار، آزادسازی ارتفاعات و درگیری با نیروهای ارتش بعث داشته است.

گوشه‌ای از خاطرات کردستان به قلم شهید
 «در هفدهم مهرماه ۱۳۶۰ با عنایت خدای منان و همکاری«…………………………….» بین رفت. حدود ۳۰۰ تن از خودباختگان سیه‌بخت، تسلیم قوای اسلام گردیدند. یکصد تن به هلاکت رسیدند و بیش از ۶۰۰ قبضه اسلحه به دست سپاهیان توانمند اسلام افتاد.

پاسداران رشید با همت ومردانگی به زدودن ناپاکان مزاحم از منطقه نوسود و پاوه پرداختند و کار این پاکسازی و زدودن جنایتکاران پست تا مرز عراق ادامه‌یافت.

این پیروزی و دشمن سوزی، در عملیات بزرگ و بالنده محمّدرسول الله ص و با رمز «لااله الا الله» به‌دست آمد.

در مبارزات بی‌امان یک ساله، ۳۶۲ نفر از فریب خوردگان «…………………………….» با همه سلاح‌های مخرب و آتشین خود تسلیم سپاه پاوه شدند و امان نامه دریافت نمودند.

همزمان با تسلیم شدن آنان، ۴۴ سرباز و درجه دار عراقی نیز به آغوش پرمهر اسلام پناهنده شده و به تهران انتقال یافتند.

منطقه پاوه و نوسود به جهنمی هستی سوز برای اشرار خدانشناس تبدیل گشت، قدرت وتحرک آن ناپاکان دیوسیرت رو به اضمحلال و نابودی گذاشت، بطوری که تسلیم و فرار را تنها راه نجات خود یافتند. در اندک مدتی آن منطقه آشو ب‌خیز و ناامن که میدان تک‌تازی اشرار شده بود به‌یک سرزمین امن تبدیل گردید. »

شهید همت و دفاع مقدس
پس از شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم متجاوز عراق، «…………………………….» محترم کل سپاه مأموریت یافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب، تیپ محمدرسول الله (ص) را تشکیل دهند.

در عملیات سراسری فتح المبین، مسؤولی
ت قسمتی از کل عملیات به عهده این سردار دلاور بود. موفقیت عملیات درمنطقه کوهستانی «شاوریه» مرهون ایثار و تلاش این سردار بزرگ و همرزمان اوست.

شهید همت در عملیات پیروزمند بیت المقدس در سمت معاونت تیپ محمدرسول الله (ص) فعالیت و تلاش تحسین برانگیزی را در شکستن محاصره جاده شلمچه خرمشهر انجام داد و به حق می‌توان گفت که او یگان تحت امرش سهم بسزایی در فتح خرمشهر داشته‌اند و با اینکه منطقه عملیاتی دشت بود، شهید حاج همت با استفاده از بهترین تدبیر نظامی به نحو مطلوبی فرماندهی کرد.

در سال ۱۳۶۱ با توجه به شعله ور شدن آتش فتنه و جنگ در جنوب لبنان به منظور یاری رساندن به مردم مسلمان و مظلوم لبنان که مورد هجوم ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی قرار گرفته بود راهی آن دیار شد و پس از دو ماه حضور در این خطه به میهن اسلامی بازگشت و درمحور جنگ وجهاد قرارگرفت.

با شروع عملیات رمضان در تاریخ ۲۳/۴/۱۳۶۱ درمنطقه «…………………………….» سپاه‌یازدهم قدر را که شامل لشکر ۲۷ حضرت محمدرسول الله (ص)، لشکر ۳۱ عاشورا، لشکر ۵ نصر و تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع) بود، برعهده گرفت.

سرعت عمل و صلابت رزمندگان لشکر ۲۷ تحت فرماندهی ایشان در عملیات والفجر ۴ و تصرف ارتفاعات کانی‌مانگا در آن مقاطع از خاطره‌ها محو نمی‌شود.

صلابت، اقتدار و استقامت فراموش‌نشدنی این شهید والامقام و رزمندگان لشکر محمدرسول‌الله (ص) در جریان عملیات خیبر درمنطقه طلائیه و تصرف جزایرمجنون و حفظ آن با وجود پاتک‌های شدید دشمن، از افتخارات تاریخ جنگ محسوب می‌گردد.

مقاومت و پایداری آنان در این جزایر به قدری تحسین برانگیز بود که حتی فرمانده سپاه سوم عراق در یکی از اظهاراتش گفته بود:

 «… ما آنقدر آتش بر جزایر مجنون فرو ریختیم و آنچنان آنجا را بمباران شدید نمودیم که از جزایر مجنون جز تلی خاکستر چیز دیگری باقی نیست!»

اما شهید همت بدون هراس وترس از دشمن و با وجود بی‌خوابی‌های مکرر همچنان به ادای تکلیف و اجرای فرمان حضرت امام خمینی (ره) مبنی برحفظ‌جزایر می‌اندیشید و خطاب به برادران بسیجی می‌گفت:

 «برادران، امروز مسأله ما، مسأله اسلام و حفظ و حراست از حریم قرآن است. بدون‌تردید یا همه باید پرچم سرخ عاشورایی حسین (ع) را به دوش کشیم و قداست مکتبمان، مملکت و ناموسمان را پاسداری و حراست کنیم «…………………………….» اطمینان دارم شما طالبان حریت و شرف هستید، نه ننگ و بدنامی.»

 ویژگی‌های برجسته شهید
او عارفی وارسته، ایثارگری سلحشور و اسوه‌ای برای دیگران بود که جز خدا به چیز دیگری نمی‌اندیشید و به عشق رسیدن به هدف متعالی و کسب رضای خدا و حضرت احدیت، شب و روز تلاش می‌کرد و سخت‌ترین و مشکل‌ترین مسؤولیت‌های نظامی را با کمال خوشرویی و اشتیاق و آرامش خاطر می‌پذیرفت.

سردار رحیم صفوی درباره وی چنین می‌گوید:

 «او انسانی بود که برای خدا کار می‌کرد و اخلاص در «…………………………….» کرد. همیشه سفارش می‌کرد که دستورات را باید موبه‍مو اجرا کرد. وقتی دستوری هرچند خلاف نظرش به وی ابلاغ می‌شد، از آن دفاع می‌کرد. ابراهیم از زمان طفولیت، روحی لطیف، عبادی و نیایشگر داشت.»

پدر بزرگوارش می‌گوید:

 «محمدابراهیم از سن ۱۰ سالگی تا لحظه شهادت در تمام فراز ونشیب‍های سیاسی ونظامی، هرگز نمازش‌ترک نشد. روزی از یک سفرطولانی و خسته کننده به منزل بازگشت. پس از استراحت مختصر، شب فرا رسید.«…………………………….» بود و یک آن از تحرک باز نمی‌ایستاد. روحیه ایثار و استقامت او شگفت انگیز بود. حتی جیره و سهمیه لباس خود را به دیگران می‌بخشید و با همان کم، قانع بود و درپاسخ کسانی که می‌پرسیدند چرا لباس خود را که به آن نیازمند بودی، بخشیدی؟ می‌گفت: «من پنج سال است که‌یک اورکت دارم و هنوز قابل استفاده است!»

او فرماندهی مدیرو مدبّر بود. قدرت عجیبی درمدیریت داشت. آن هم یک مدیریت سالم در اداره کارها و نیروها. با وجود آنکه به مسائل عاطفی و نیز اصول‌مدیریت احترام می‌گذاشت و عمل می‌کرد، درعین حال هنگام فرماندهی قاطع بود. او نیروهای تحت امر خود را خوب توجیه می‌کرد و نظارت و پیگیری خوبی نیز داشت. کسی را که در انجام دستورات کوتاهی می‌نمود بازخواست می‌کرد و کسی را که خوب عمل می‌کرد تشویق می‌نمود.

بینش سیاسی بُعد دیگری از شخصیت والای او به شمار می‌رفت. به مسائل لبنان و فلسطین وسایر کشورهای اسلامی بسیار می‌اندیشید و آنچنان از اوضاع آنجا مطلع بود که گویی سالیان درازی در آن سامان با دشمنان خدا و رسول ص درستیز بوده است. او با وجود مشغله فراوان از مطالعه غافل نبود و نسبت به مسائل سیاسی روز شناخت وسیعی داشت.

از ویژگی‌های اخلاقی شهید همت برخورد دوستانه او با بسیحیان جان برکف بود. به بسیجیان عشق می‌ورزید و همواره در سخنانش از این مجاهدان مخلص تمجید و قدرشناسی می‌کرد. «من خاک پای بسیجی‍ها هم نمی‍شوم.‌ای کاش من یک بسیجی بودم و در سنگر نبرد از آنان جدا نمی‍شدم.»

 

وقتی درسنگرهای نبرد، غذای گرم برای شهید همت می‌آوردند «…………………………….» فرمانده است یا نه. همت یک رزمنده بود، همت هم مرد جنگ بود و هم معلمی وارسته.

نحوه شهادت
شهید همت در جریان عملیات خیبر به برادران گفته بود: «باید مقاومت کرده و مانع از بازپس‍گیری مناطق تصرف شده، توسط دشمن شد. یا همه این‍جا شهید می‍شویم ویا جزیره مجنون را نگه می‍داریم.» رزمندگان لشکر نیز با تمام توان «…………………………….» همراه معاونش، شهید اکبر زجاجی، دعوت حق را لبیک گفتند و سرانجام در ۲۴ اسفند سال ۶۲ در عملیات خیبر به لقاء خداوند شتافتند.

۰۰۰۱ ۰۰۰۲ ۰۰۰۳

 

قسمت‌هایی که با «…………………………….» مشخص شده‌اند از مقاله حذف شده و فقط در نسخه word و Pdf موجود هستند.
لطفا برای دریافت نسخه کامل این مقاله فایل‌های word و pdf را دانلود نمائید.

 

 

 

 

با خرید این محصول فایل word و PDF مربوط به این مقاله را دریافت خواهید کرد.
لینک دانلود بی‌درنگ پس از پرداخت نمایش داده شده و فایل فشرده‌ مربوط به این مقاله آماده دانلود خواهد بود.

تعداد صفحات: 10 صفحه | حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت | فونت استفاده شده: B Zar | به همراه صفحه اول و عکس
رمز فایل فشرده: www.4goush.net

 

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.