« وَ هُوَ الّذی مَدَّ الاَرضَ وَ جَعَلَ فیها رَواسیَ وَ اَنهاراً وَ مِن کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فیها زَوجَینِ اثنَینِ یُغشِی الَّیلَ النِّهارَ اِنَّ فِی ذَلِکَ لایاتٍ لَقومٍ یَتَفَکَّرونَ »
اوست که به زمین کشش و گسترش بخشید و در آن کوهها و جویها قرار داد و از همه میوهها جفت آفرید. شب و روز یکدیگر را میپوشانند. در این امور برای گروه اندیشمند آیات و نشانههایی است.
در این آیه، نمونههای بارزی از تدبیر جهان آفرینش گفته شده است و علت یاد آوری آنها، ااین است که در آیه پیش گفته شد که تدبیر و اداره نظام خلقت به خدا تعلق دارد و اوست که مجموعه جهان هستی را با مشیت و حکمت خود اداره مینماید. قرآن برای روشن نمودن گفتار پیش نمونههای چشمگیری ازتدبیر، بیان میکند تا افراد اندیشمند در باره آنها فکر کنند و به طور واضح در یابند که واقعا او « مدبر الامور » است. این نمونهها عبارتند از 1- اوست که زمین را توسعه و گسترش داد.
2- اوست که در پهنه زمین، کوهها و نهرها را آفرید.
3-. اوست که از همه نوع میوهها، جفت خلق کرد.
4. اوست که شب و روز را به دنبال هم قرار میدهد.
این آیات چهارگانه نه تنها گواه بر وجود تدبیر در جهان هستی است، بلکه حاکی از وحدانیت و یگانگی مدبر جهان نیز هست و برای توضیح بیشتر، هر یک از این امور را به طور جداگانه مورد بحث قرار میدهم.
1. توسعه و گسترش زمین:
امروز اختلافات اوقات در نقاط مختلف زمین و این که شب و روز و صبح و ظهر نقاط خاوری با مناطق باختری کاملا اختلاف دارد، روشن ترین دلیل بر کروی بودن زمین است و اگر زمین مسطح بود، باید اختلاف اوقات وجود نداشت.
در قرآن و روایات ما اشارات لطیف و زیبایی به این مطلب شده است؛ آنجا که میفرماید:
« فَلا اُقسِمُ بِرَبِّ المَشارِقِ و َالمَغارِبِ… »
به خدای مشرقها و مغربها سوگند یاد میکنیم.
زیرا بر فرض مسطح بودن زمین، یک مشرق و یک مغرب بیشتر وجود ندارد و بر فرض کرویت آن، هر نقطه ای برای نقاط شرقی تر، مغرب و برای نقاط غربی تر، مشرق است.
در روایات اشارات زیادی به کروی بودن زمین شده است. چنانچه میفرماید:
« انَّما عَلَیکَ مَشرِقک و مَغرِبکَ »
تو باید مشرق و مغرب خود باشی.
سطح داشتن زمین، مانع از کرویت آن نیست زیرا هر کره ای برای خود سطح دارد و از این رو در هندسه کره را یکی از اقسام سطح به شمار آورده اند.
2. راز آفرینش کوهها و نهرها:
« وَ جَعَلَ فِیها رَواسیَ وَاَنهاراًَ »
در آن ( زمین ) کوهها و جویها را آفرید.
قرآن مجید در سورههای متعددی در باره آفرینش کوهها سخن گفته و راز خلقت و اسرار وجود آنها را با تعبیرات گوناگونی روشن ساخته است. از میان راز ها، بیشتر روی استقرار و آرامشی که در پرتو کوهها نصیب ساکنان زمین شده است تکیه کرده و وجود آنها را مانع از پدید آمدن حرکات نا موزون و اضطراب و نوسان معرفی مینماید و در سورههای متعددی میفرماید:
« وَ اَلقَی فِی الاَرضِ رَوَاسیَ اَن تَمیدَ بِکُم »
در زمین کوههایی افکند تا حرکات آن، شما را مضطرب نسازد.
گاهی این حقیقت را به عبارت دیگر بیان کرده و میفرماید:
« وَ الجِبالَ اَوتاداً… »
کوهها را میخهای زمین آفریدیم.
قرآن راز کوهها را ضمن دو آیه در سرچشمه نهرها و تصفیه آب بیان نموده است. که مجال پرداختن بدان در این مجموعه نیست.
3. قرآن و زوجیت در موجودات:
«… وَمِن کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فیها زَوجَینِ اثنَینِ یُغشِی الَّیلَ النَّهارَ اَنَّ فِی ذَلِکَ لایاتٍ لَقومٍ یَتَفَکَّرونَ »
و از همه میوهها جفت آفرید، روز را با تاریکی شب میپوشاند، در این کار برای گروه متفکر نشانههایی ( بر قدرت خداوند و جود تدبیر در جهان آفرینش ) وجود دارد.
یکی از رازهای عظمت قرآن و دلایل اعجاز این کتاب آسمانی، « نهایت ناپذیری » آن است. به این معنا که استفاده بشر از آن، هرگز به پایان نمی رسد و همواره همگام با زمان پیش میرود و هر چه بشر در گشودن رازهای طبیعت و تسخیر قلههای علم و دانش، پیروز تر میگردد، حقایق نوتری بر او از آیات قرآن آشکار میگردد. تو گویی قرآن به سان یک اقیانوس ژرف و ناپیدا کرانه ای است که با هیچ قدرت به ژرفای آن نمی توان رسید و با هیچ نیرویی نمی توان مرغ اندیشه بشر را در کرانههای آن به پرواز در آورد و یا به سان جهان هستی است که هر چه دانشها و بینشها وسیع تر گردد رازهای نهفته آن تجلی بیشتری مییابد.
قرآن در اثر داشتن حالت « نهایت پذیری » از اقامه هر نوع دلیل بر ارتباط خود با مبدا نا متناهی بی نیاز است و از کتابی که از ناحیه خدای بزرگ برای هدایت و راهنمایی جهانیان تا روز رستاخیز فرستاده شده است جز این انتظار نمی رود.
– زوجیت در جهان گیاهان:
« اَوَلَم یَرَوا اِلَی الاَرضِ کَم اَنبَتنا فیها مِن کُلِّ زَوجٍ کَریمٍ »
آیا به زمین نمی نگرند که در آن جا از هر جفت، زیبا و ارزنده ای رویانده ایم ؟
در باره زوج بودن تمام موجودات جهان آفرینش با صراحت میفرماید:
از هر چیزی یک جفت آفریدیم تا شما به عظمت جهان آفرینش و قدرت آفریننده آن پی برده و متذکر گردید.
قرآن با این که به خردمندان دستور میدهد در آفرینش جهان تفکر بیشتری نمایند و یکی از نشانههای بندگان خدا را تامل فراوان و عمیق در آیات خلقت میداند با این وجود از جانب مسلمانان در این حقیقت قرآنی، که خود یکی از معجزات علمی قرآن است و به تازگی پژوهشگران به این راز دست یافته اند دقت کافی به عمل نیامده است.
– بررسی لفظ زوج از نظر لغت:
لفظ « زوج » در زبان عربی به چیزی گفته میشود که معادل و لنگه دارد.
«… اسکُن اَنتَ وَ زَوجُکَ اَلجَنَّۀ »
تو با زوج ( همسر خود ) در بهشت سکنا گزین.
اگر قرآن موقع بیان زوجیت موجودات جهان لفظ زوج را تثنیه آورده و میفرماید « وَ مِن کُلِ شَیءٍ خَلَقنَا زَوجَینِ؛ از همه چیز زوج و جفت آفریدیم » برای این است که در این زبان به هر یک از دو چیزی که جفت است زوج میگویند و لذا در بیان ریشه انسان باز این این لفظ را تثنیه آورده است.
4. پی در پی آمدن شب و روز
تاریکی شب، مولود چیست ؟
تاریکی شب جز سایه خود زمین چیز دیگری نیست.
قران درباره پیدایش جهان، تعبیرات گوناگونی دارد.
خداوند میفرماید: {ثم استوی إلی السماء وهی دخان فقال لها وللأرض ائتیا طوعا أو کرها قالتا أتینا طآئعین }[ فصلت:11]
پس اراده آفرینش فرمود در حالی که به صورت دود بود به آن و به زمین دستور داد به وجود آئید و شکل گیرید، خواه از روی اطاعت و خواه از روی اکراه آنها گفتند ما از روی اطاعت میآئیم( به وجود میآییم وشکل میگیریم )
در جای دیگرمی فرماید: {أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ} [الأنبیاء: 30]آیا کافران ندیدند ( نمی دانند ) که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم و هر موجود زنده ای را از آب قرار دادیم، آیا ایمان نمی آورند. در این آیه صراحتاً منشاءآفرینش را آب معرفی مینماید و به پیوستگی آسمان و زمین در پیش از پیدایش آب اشاره دارد. مسلماً آنچه که پیوستگی آسمان و زمین را موجب میشود عدم وجود اتمسفر در اطراف کره زمین بوده است. پس از تشکیل اتمسفر و تمرکز گازهای حیاتیدر بخشهای پایینی جو، اتمسفر زمین شکل گرفته و با پیدایش آب و استقرار آن بر روی زمین و پس از تشکیل خاک اولین موجودات
حیاتی متابولیسمدار خلق شدهاند.
در این دو آیه به سه نکته مهم درباره آفرینش جهان و موجودات زنده اشاره شده است
جهان در آغاز به صورت گاز و دود بود
جهان درآغازبه هم پیوسته بود سپس کرات آسمانی از هم جدا شدند.
آغاز آفرینش موجودات زنده از آب است.
شرح: گرچه درباره کیفیت پیدایش جهان ونحوه آن فرضیات مختلفی وجود دارد که از حدود فرضیه تجاوز نمی کند، ولی با توجه به مطالعاتی که روی کهکشانها ومنظومههایی که در حال پیدایش وشکل گیری هستند به عمل آمده مسلم است که جهان در آغاز به صورت توده گازی ابر مانند فشرده ای بود که بر اثر گردش به دور خود، قطعاتی از آن جدا شده وبه اطراف پراکنده گشته است واین قطعات تدریجاً سرد شده و به صورت مایع و در موارد زیادی به صورت جامد در آمده، و تشکیل کرات مسکونی وغیر مسکونی را داده است.
مشاهدات دانشمندان فلکی در مورد «سحابیها»، این مسأله را که دنیادر آغاز به صورت توده گاز دود مانندی بوده، به عنوان یک نظریه قطعی معرفی میکند، این چیزی است که محافل عملی جهان، آن را پذیرفته اند !
درنخستین آیه فوق نیزمی خوانیم که: «آسمانها (کرات آسمانی) درآغاز (مانند) دود بودند»
هماهنگی این آیه با اکتشافات دانشمندان که چندان ازعمرآنها نمیگذرد نشانه ای ازاعجازعلمی قرآن میباشد که پرده ازروی مطلبی که درعصرنزول قران کاملاً ناشناخته بوده است برمی دارد.
دومین آیه، نیز سخن به هم پیوستگی جهان درآغاز امر وسپس جدا شدن اجزای آن ازیکدیگرمی گوید.پیدایش موجودات زنده – اعم از گیاهی وحیوانی – در نخستین بار از آب دریاها نیز، امروز یک نظریه معروف علمی است.
قرآن نیز در دومین آیه فوق، پیدایش همه موجودات زنده را از آب بازگو میکند.حتی آیاتی که آفرینش انسان را به خاک نسبت میدهد، تصریح دارد که این خاک با آب آمیخته بود و به صورت طین ( گل ) بود. واینهاهمان چیزهایی است که امروز به عنوان نظریات مسلم علمی شناخته میشود
فلسفه آفرینش جهان خلقت چه بوده است؟
خداوند متعال در سوره انبیاء، آیه 16 مىفرماید: «و ما خَلَقنا السَّماءَ و الارضَ و ما بَینَهُما لعِبینَ»؛ و آسمان و زمین و آن چه را که میان آن دو است به بازیچه نیافریدیم.
و در آیه 85 سوره حجر مىفرماید: «و ما خَلَقنا السّموتِ و الأرضَ و ما بَیْنَهُما إلا بالحَقِّ…»؛ خداوند آسمان و زمین و آن چه را که میان آن دوست، جز به حق نیافرید.
در خلقت و آفرینش، دو هدف مىتوان تصور نمود: نخست هدف متوسط، دوم هدف غایى و عالى. با مراجعه به آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهمالسلام) روشن مىشود که هدف متوسط، خلقت براى عبادت و بندگى خداست؛ این مطلب در همه پدیدههاى عالم سارى و جارى است. خداوند در آیه 44 سوره اسراء، درباره همه اشیاء مادى عالم مىفرماید: «… و إن ِمن شىٍإلاّ یُسَبِّح بحمدِهِ ولکن لا تَفقهُون تَسبیحَهُم…»؛ همه موجودات تسبیح خدا مىگویند، اما شما تسبیح آنها را نمىفهمید.
و درباره انسان و جن نیز در سوره ذاریات، آیه 56 مىفرماید: «وَ مَا خَلقتُ الجِنَّ و الإنسَ إلاّ لِیَعبُدُونِ»؛ آفرینش انسان و جن براى بندگى است.
بنابراین از دیدگاه وحى، همه هستى تسبیح گوى ذات او هستند و مشغول عبادت، و عبادت هم هدف متوسط خلقت است.
اما هدف عالى و غایى، وصول به مبدأ نور هستى است. یعنى منتهى الیه سیر مخلوقات، اوست: «وَ أَنّ إلى رَبِّکَ المُنْتهى»؛ انتهاى سیر انسان به سوى پروردگار است.
«إنَّ إلى رَبّکَ الرُّجْعى»؛3 برگشت به سوى خداست.
«إنا لِله و إنا اِلَیه راجِعون»؛4 که همگى این آیات، غایت سیر را روشن مىکنند. پس روشن شد که هدف غایى خلقت، به کمال رسیدن همه موجودات و رسیدن انسان به مقام قرب الهى است.
در این جا دو مطلب دیگر را نیز باید مورد توجه قرار داد: نخست این که خداى تعالى، فیاض به تمام معنا است، و باران رحمت او بر سر بندگان، همیشه مىبارد و مانعى هم براى آن نمىتوان تصور کرد. به دیگر سخن، مقتضى موجود و مانع مفقود است، پس باید خلق کند؛ چون لازمه ذات او خلاقیت و فیاض بودن است.
دوم این که آیا خدا در آفرینش ذى نفع است یا نه؟ در پاسخ باید گفت: منفعت و سود به خلق برمىگردد، نه به خالق؛ یعنى خدا ذى نفع نیست، یا به عبارت دیگر، ناقص نیست که با این کار به کمال برسد، بلکه سود به مخلوق برمىگردد.
من نکردم خلق تا سودى کنم
بلکه تا بر بندگان جودى کنم
به دیگر سخن، آفرینش نوعى احسان و فیض است از جانب خدا نسبت به مخلوقات؛ و چنین آفرینشى حُسن ذاتى دارد؛ و قیام به انجام فعلى که ذاتاً پسندیده است، جز این که خود فعل زیبا باشد، به چیز دیگر نیاز ندارد. بنابراین اگر کسى سؤال کند که چرا خالق منان دست به چنین کار پسندیده بالذات زده است؟ در پاسخ باید گفت: خداوند که فیاض على الاطلاق است، با توجه به این که مىتوانست موجودى را خلق کرده و به کمال برساند، اگر چنین نمىکرد، جاى پرسش داشت که چرا خداوند متعال با این که مىتوانست موجودى را خلق کرده و به کمال برساند، این کار پسندیده را انجام نداده است؟5
ممکن است این پرسش نیز در ذهن انسان مطرح شود که مگر خداوند نیازمند پرستش بندگان است؟
در پاسخ مىگوییم: همان طور که مىدانید، هدف از فعل، در خداوند متعال و انسانها متفاوت است. هدف در افعال انسان عبارت است از: فایدهاى که هنگام فعل، انسان در نظر مىگیرد و براى رسیدن به آن تلاش مىکند. یعنى هدف انسان از فعالیتهایش رفع کمبودها و نیازمندىهاى خودش مىباشد. اما درباره خداوند نمىتوان گفت که هدف از فعل او تأمین نیازمندىها و رفع نواقص است؛ زیرا خداى متعال به چیزى نیاز ندارد تا براى تأمین آن کارى انجام دهد. او کمال مطلق است و هر کس هر چه دارد و هر بهرهاى که از هستى داشته باشد، از او گرفته است و در ذات خود فاقد چیزى نیست تا با انجام دادن کارى کامل شود؛ بلکه هدف از افعال خداوند، تناسب با ذات الهى داشتن یا رفع نیاز بندگان است.
عبادت هم جزو اهداف آفرینش است و از اهداف متوسط براى رسیدن به کمال نهایى و غایى مىباشد و فایده عبادت، تنها عاید بنده مىشود و او را پرورش داده، از نقص به کمال مىبرد و در عبادتِ بنده هیچ فایدهاى براى خداوند متصور نیست.
بنابراین، همان طور که اشاره شد، هدف غایى از آفرینش انسان، تکامل و وصول به رحمت الهى است و افرادى مىتوانند از این رحمت و فیض الهى استفاده کنند که به نهایت درجه تکامل رسیده باشند. از این رو، اثر تکامل، آرامش در سایه سار رحمت الهى است. خداوند در آیه 118 و 119 سوره هود مىفرماید: «وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفینَ* إلاّ مَن رَحِمَ رَبُّکَ و لِذلِک خَلَقَهم»؛ آنان همواره در اختلافند؛ مگر آن چه پروردگارت رحم کند و براى همین (رحمت) آنان را آفرید.
که این باعث ورود به بهشت و زندگى جاویدان در آن جا مىشود.
چنان که مولاى متقیان مىفرماید: «بى گمان، خداى سبحان دنیا را مقدمهاى براى زندگى پس از آن قرار داده است و آن را براى مردم بوته آزمونى شمرده است تا هر آن که را نیکوکارتر است، باز شناسد. این است که ما براى دنیا آفریده نشدهایم و مأموریت مان تلاش در جهت آن نیست، بلکه براى آزمایش در دنیا نهاده شدهایم.»7
در پایان، مناسب است به «هدف نهایى» در کارهاى انسان نیز اشارهاى کنیم:
از ویژگىهاى هدف نهایى این است که هر چه باشد، چون و چرا نمىپذیرد. توضیح این که اگر از دانش آموزى بپرسیم: براى چه درس مىخوانى؟ مىگوید: براى این که به دانشگاه راه یابم. باز اگر سؤال کنیم: دانشگاه را براى چه مىخواهى؟ مىگوید: براى این که دکتر یا مهندس شوم. مىگوییم: مدرک براى چه مىخواهى؟ مىگوید: براى این که فعالیت مثبتى انجام دهم و درآمد خوبى داشته باشم. باز اگر بپرسیم: درآمد خوب را براى چه مىخواهى؟ مىگوید: براى این که زندگى آبرومند و مرفهى داشته باشم و سرانجام مىپرسیم: زندگى مرفه و آبرومند براى چه مىخواهى؟ در این جا مىبینیم، لحن سخن او عوض مىشود و مىگوید: خوب براى این که زندگى مرفه و آبرومندى داشته باشم. یعنى همان پاسخ سابق را تکرار مىکند و این پاسخ نهایى او به شمار مىرود. دلیل آن هم این است که او همواره بر پاسخ پایانى خویش تأکید خواهد کرد.
در این جا هم وقتى گفته مىشود: هدف از آفرینش چیست؟ مىگوییم: براى تکامل انسان و دریافت رحمت خدا. اگر پرسیده شود: تکامل و قرب پروردگار براى چه منظورى است؟ مىگوییم: براى قرب به پروردگار! یعنى این هدف نهایى است و همه چیز را براى تکامل و قرب مىخواهیم. اما قرب و دریافتِ رحمت، ذاتاً ارزشمند است.
آغاز آفرینش از دیدگاه امام على علیه السلام
خداشناسی
سال 1379 که به ابتکار مقام معظم رهبرى مد ظله سال امام على بن ابى طالب علیه السلام نام گرفته داراى دو عید غدیر ستیکى 6/1/79.
و دیگرى 24/12/79
چنین رخدادى (دو هیجده ذیحجه) در صدر اسلام و در سالى که امیرالمؤمنین علیه السلام به خلافت منصوب گردید نیز رخ نمود، یکى 8/1/10ش.
و دیگرى 27/12/10ش. (×)
عید غدیر در احادیث اسلام بزرگترین عید و به عنوان، عید بزرگ خداوند «عید الله الاکبر»، بازگشت روزى که شادمانى در آن تازه مىگردد و روزى که پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم به فرمان خداوند بزرگ آقا على بن ابىطالب علیه السلام را به خلافت، جانشینى و رهبرى جهان اسلام منصوب فرموده، خوانده شده است.
ابن عباس گوید: در این روز (عید غدیر خم) پنج عید گرد آمد، جمعه، غدیر، عید یهود، عید نصارى و عید نوروز (مجوس) و پیش از آن چنین امرى رخ نداده است. (1)
البته مصادف شدن غدیر با نوروز با موازین ریاضى و نجوم، امرى مسلم است چنان که در پانوشتبه آن اشاره شد.
با این پیش درآمد سخن را پیرامون موضوع آغاز آفرینش، از دیدگاه امام على علیه السلام پى مىگیریم:
دیدگاه امام على علیه السلام
سخن على علیه السلام دربارهى آغاز آفرینش از منبع جوشان قرآن کریم سرچشمه گرفته و با آیات قرآن کاملا هماهنگ است، بنابر این در این نوشته ما هر دو را باز مىکاویم.
لیکن جهتیادآورى و سنجش میان نظر دانشمندان گذشته تا عصر حاضر، نخست اشارهاى گذرا به نکات برجسته گفتار پیش خواهیم داشت، از این رو:
1. جهان ماده با مهبانک (انفجار بزرگ) پدید آمد و همهى انرژى موجود کنونى در گوى کوچک بىنهایتسوزان و بى اندازه چگالى متمرکز بود.
2. در این نظریه، جهان انبساط مىیابد، فضا باز مىشود و عمر جهان بین ده تا پانزده میلیارد سال است.
3. جهان در حال نوسان است، انبساطى که با انفجار بزرگ آغاز شد رو به انقباض مىرود، و سپس انفجار بزرگى دیگر….
4. جهان نه آغاز دارد نه پایان، ازلى و ابدى است، و زمان و فضا پیوسته بدون تغییر خواهند بود.
5. انفجار بزرگ با این اشکالها روبه رو است که:
الف) در تلسکوپهاى عصر ما اخترنماهایى با بیش از زمان و فاصله مزبور مشاهده گشتهاند.
ب) مرکز انفجار بزرگ کجا است؟
ج) عامل اصلى انبساط کدام است؟
6. براى جهان هنوز یک هندسهى پایدار ثابت نشده و هندسههاى مسطحه، هذلولوى و بیضوى با اشکالهاى جدى روبه رو است و نمىتواند اطراف و گسترهى جهان ماده را تفسیر و ترسیم کند.
7. هنوز به دلیل قاطعى نرسیدهاند که جهان ماده، ازلى و ابدى استیا حادث.
8. نظریهى نسبیت در کیهان شناسى «اینشتاین» هنوز بسیارى از پرسشها را پاسخ نگفته و با دشوارىهایى روبه رو است. و اینک:
سخن على علیه السلام
«ثم انشا سبحانه فتق الاجواء و شق الارجاء وسکائک الهواء… ورقیم مائر». (2) «سپس خداوند جوها را از هم شکافت و جوانب و ارتفاعات هوا را باز نمود».
آب انبوه و پر موج و خروشان را که بر پشتباد تندوز و پر قدرتى قرار داده بود، در لابه لاى فضاهاى باز شده به جریان انداخت.
با این باد تندوز آب را از جریان طبیعى بازداشت و آن گاه باد نیرومند را بر آب مسلط کرد و آب را در بالاى آن قرار داد.
فضا را در زیر باد پر قدرت باز، و آب در روى باد، جهنده و جنبان شد.
سپس خداوند سبحان با…….
لطفا برای خواندن ادامه این مقاله فایلهای word و pdf را دانلود نمائید.
با خرید این محصول فایل word و PDF مربوط به این مقاله را دریافت خواهید کرد.
لینک دانلود بیدرنگ پس از پرداخت نمایش داده شده و فایل فشرده مربوط به این مقاله آماده دانلود خواهد بود.
تعداد صفحات: 19 صفحه | حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت | فونت استفاده شده: B Zar | به همراه صفحه اول