زن در پرتو تاریخ

امتیاز 0 از 0 نفر

زن در پرتو تاریخ

تـــــو‌ای زن‌ای تو معــنی محبت                تـو ایثاری تو صبری تو شـــــهامت

به داغ بردگــی تا کـــــی بسوزی              تو تا کی مـبتلای تیــــــره روزی

اگر در هر پدیده‌ای از جهان بنگریم، یک نوع تحول و تکامل وجود داشته و دارد که خواهی و نخواهی تابع قانونمندی تکامل بستر زمان خود بوده و حال نیز می‌باشد. چنانچه به این گفتهء زیبا توجه نماییم که: «جهان در تغییر است و زمان نمی‌ایستد.»

 پس جهان بشریت نیز از این قانونمندی اسثتنا نبوده و نسبت به دیگر پدیده‌ها بیشتر و شفاف تردرمیسر رشد وشکوفایی ژرف قرارگرفته وانسان با ذات وجوهر پویندهء خود طبیعت را به نیازمندی‌های روز افزون خویش مبدل نموده وباعث به وجود آوردن تمدن ها، ارزشهای مادی و معنوی در تاریخ تکامل جهان بشریت گردیده است و بقاء والای انسان را نیز تضمین کرده است.

 در قرآن شریف آمده است که: «سرنوشت مردم و قومی را تغییرنمی دهد، مگر که خود آن مردم و آن قوم سرنوشتش را تغییر دهد.»

 پس از این واضحا فهمیده می‌شود که این انسان است که خود تعیین سرنوشت می‌کند و عامل همه زشتی‌ها و زیبایی ها، خوشی‌ها و بد بختی‌ها و نظایر آن خود انسان در روابط اجتماعی اش است. یعنی آدم با انتخاب آزاد و بدون اجبار، تصمیم و ارادهء خویش هم خود را تغییر می‌دهد و هم جهان طبیعت وشعور را. ازهمین جاست که انسان با بکاری گیری حرکت فرازمند خود عامل زایش و آفرینش ارزش‌های گوناگون در پرتو تاریخ جهان بشریت گردید و تداوم این نبردها با ظهور اندیشه و تفکر نوین درعصر ما بازهم در جریان تکامل فرا زایشی ارزش‌ها قرار دارد.

به قول سعدی که گفته است:

رسد آدمی بجایی که بجز خدا نبیند                      بنگر تا چه حــــــدست مقام آدمیت

 آری! ازهمین جاست که انسان با ماهیت جهنده و پویایی خویش سینه طبیعت را چاک کرد و خود را همراه با نیروهای طبیعی در مسیر تحولات و دیگرگونی‌های عظیم و پایان ناپذیر قرار داد. خیلی از رمزهای نهانی طبیعت را دریافت، نسل بشر را مستدام بخشید و خلاصه انسان با اراده، تصمیم، کار، پیکار و آزمون‌های خود خالق و وارث همه ارزش‌های بشری گردید. و این جهش، حرکت پویا ونبرد خلاق و زایشگرانسان بازهم به سوی شکوهمندی، ارتقا و تکامل وقفه ناپذیر در بسترمنطق وخواست زمان ادامه دارد. از همین لحاظ نیز گفته می‌توانیم که انسان نه تنها وارث اصلی زمین است، بل حق حاکمیت و زمامداری زمین فقط و فقط از آن انسان می‌باشد تا خود انسان به میل و ارادهء خویش بر خود حکومت کند وعامل آفرینش ارزش‌های بی‌پایان دیگری گردد.

 ازکلام وحی الهی می‌دانیم که انسان با رشد، تقوا، پرهیزگاری، شایسته گی، تمدن پروری، خدمت به انسان، تحرک خرد گرایی موازی با تکامل قانونمندی زمان تا آنجا پیش میرودکه به مثابه نماینده ذات خداوندی به روی زمین کسب مقام و منزلت میکند. بدین معنی که نقش انسان در کلیه امورات زندگی تعیین کننده و سرنوشت ساز است، نه از مراجع آسمان، نه از زیر زمین، نه از قهر ابحار وغیره.

 تاریخ شهادت می‌دهد که انسان‌ها در ابتداء در برابر نیروهای طبیعت خیلی ناتوان بودند و برای زنده بودن وتداوم حیات خویش با نیروهای طبیعت درچنگ ودندان بسر می‌بردند. مردان در کوه‌ها و صحره‌ها پر خطر به شکار می‌رفتند و زنان برعلاوه مواظبت اطفال خویش در مبارزه با هرگونه ناهنجاری‌های طبیعت و ناملایمات روزگار در تکاپو و به تدارک غذا می‌پرداختند. تا اینکه تدریجا قسمت از نیروهای طبیعت را مهار نمودند و در بستر زمان، اولین «نطفه ها» و «اساسات تمدن» تاریخ بشر را گذاشتند که به عنوان خدایان و بانیان تمدن جوامع بشری در تاریخ ثبت گردیدند که اینکه چند نمونهء از آن به صورت مؤجز ذیلا نام گذاری می‌گردد:

زن اساس زراعت را کشف کرد
 زن غرض ادامه حیات خود و اطفالش زمین را کاوید و تصادفا دانه‌های گندم را دریافت و آنرا قدری صرف خود و اطفال خویش کرد و باقی مانده را در زیر زمین گذاشت تا اینکه در فصل دیگرنبات رسید و دانه‌های گندم بدست آمد. بدین وسیله بود که اساس «زراعت » از سوی زن برای اولین بار کشف گردید و غذای نسبتا ثابت برای ادامه حیات انسان‌های اولیه بدست آمد و رقم تلفات جانی هم از این رهگذر کم گردید.

زن و اختراع پوشاک
 در ابتداء به نسبت خشم و خصم طبیعت، بیشتر از همه اطفال تلف می‌شدند و زن نمی‌دانست که چگونه اطفالش را از مرگ نجات بدهد. زن در جریان نبرد روزمره خود برای نخستین بار علف را تابید و از آن ریسمان باریک ساخت و تدریجا از آن پارچه درست نمود و اطفال خود را بدان پوشاند. همان بود که آنها را ازخطرسردی وگرمی نسبتا نجات بخشید و بدین صورت زن «پوشاک» را کشف ودراختیار جامعه اولیه نیز گذاشت و انسان را در برابر سردی، گرمی، باد، باران وغیره حفظ نمود.

 

زن بنیانگذار خانه و مسکن
 انسان اولیه در آغوش طبیعت همواره در معرض سردی، گرمی، خورش حیوانات درنده و عوارض طبیعی مواجه بود وقبل از همه نوزادگان و اطفال خرد شان آسیب پذیر بودند. زن همواره سعی می‌نمود تا پناگاهی در زیردرخت، کنار سنگ، جنگل و چقری زمین و… برای اطفال خویش تدارک دهد. بالاخره با تلاش مداوم خویش غار را شناخت و از آن به عنوان پناگاه استفاده کرد و به ترتیبغار را گسترش داد تا اینکه تدریجا به ساختن «مسکن» مؤفق بدین شیوه زن بنیاد خانه ومسکن را گذاشت که نه تنها اطفال خود را حفاظت کرد؛ بلکه جان خود و مرد را نیز از خطر، غضب نیروهای تباه کنندهء طبیعت و درنده گان نجات بخشید و خطر مرگ انسان نیز کاهش یافت.

کشف ابزار دفاع از خود و تولید
 انسان‌های ابتدایی بناء بر قوانین زیستن، ادامه حیات در بستر تحرک و پویایی خویش در دامان طبیعت در حالت لولیدن، جهش، تلاش، دیگرگونی و مبارزه تکاملی بودند. انسان با ابزار دست ها، پاه ها، چشم ها، گوش ها، هوش وغیره فزیکی خویش با نیروهای طبیعت دست و پنجه را نرم می‌کرد. تا اینکه تدریجا انسان آموخت که از سنگ، چوب، شاخ وغیره به مثابه ابزار دفاع از خود در برابرحیونات درنده کارگرفت. تداوم این کارانسان را تدریجا به کشف وسایل شکار، آتش، خوراک، پوشاک، مسکن، زراعت، صنعت، هنروامثالم نیز نایل گردانید که بدین وسیله آهسته آهسته «ابزار دفاع » از خود و بعدا تدریجا «ابزارتولید» کشف گردید که بازهم ابتکار و افتخار کلی آن به زن نسبت داده شده است.

ابداع واژگان و زبان
 زمانیکه انسان اولیه علی رغم داشتن پنج حواس و تن خویش که وسیله اولی زیستن و دفاع بود، تدریجا به ابزار دفاع از خود و تولید نیز موفق گردید. در اینجاست که به خاطر شناسایی و کاربرد آن وسایل به مقاصد مشخص نیاز به «نشانی» کردن و «نام گذاری» ابزارداشت. دراین زمینه است که ابداع وسایل دفاع و تولید عنصر «اندیشه» و «مغز» را بیشتر به تحرک انداخته و انسان نیازبه نامگذاری اشیاء وغیره یافت و تدریجا برای هرقمست از بدن انسان، ابزار، نیروهای طبیعی وغیره کلمات، واژه ها، نامهای مشخصی تدریجا دربسترتکامل زمان کشف گردید. بالاخیره تجمع، تنظیم، رشد تدریجی چنین واژگان منجر به کشف «زبان» گردید که باز هم چون زن بیشتر نسبت به مرد در مناسبات گروه انسانی، طبیعت، تحرک، جمع‌آوری خوراکه، اولاد داری، امور منزل وغیره قرار داشت و از همیجاست که علما احتمال کشف «زبان» را به زن نسبت می‌دهند.

 

زن مهم‌ترین پاسدار طفل و تکثیر نسل بشر
 در آغاز جامعه ابتدایی چون تک همسری موجود نبود. یک مرد چند زن و یا چندین مرد یک و یا تعدادی از زنان را حامله دار می‌ساختند وحتا پدرطفل ویااطفال هم نامعلوم بود و مرد هم مسؤلیت وپاسداری اطفال را به عهده نداشت. این تنها زن بود که بار حامله داری را به دوش می‌کشید و بعد مسؤلیت پاسداری و مواظبت طفل را نیز ناگزیرخود به عهده داشت. اگرزن، طفل خود را نگهداری نمی‌کرد، طفل از بین میرفت و تکثیر نسل نیز ناممکن می‌گردید. از همین جاست که زن با تنهایی و جانثاری خود حفاظت طفل را به دوش خود می‌کشید. فلهذا، به این وسیله بود که زن اولین «بقاء» و «تکثیر» نسل بشر را در تاریخ پر افتخار و تلاشهای قهرمانهء خود در آئینه تاریخ تکام تمدن انسان تضمین کرد.

 

0001 0002 0003

 

 

قسمت‌هایی از این مقاله حذف شده و نسخه کامل آن فقط در فایل‌های word و Pdf موجود هستند.
لطفا برای دریافت نسخه کامل این مقاله فایل‌های word و pdf را دانلود نمائید.

 

 

 

 

با خرید این محصول فایل word و PDF مربوط به این مقاله را دریافت خواهید کرد.
لینک دانلود بی‌درنگ پس از پرداخت نمایش داده شده و فایل فشرده‌ مربوط به این مقاله آماده دانلود خواهد بود.

تعداد صفحات: 18 صفحه | حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت | فونت استفاده شده: B Zar | به همراه صفحه اول
رمز فایل فشرده: www.4goush.net

 

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.