دانلود زندگینامه کامل مولانا

امتیاز 3.8 از 38 نفر

مولانا

مولانا

بیگاه شد، بیگاه شد، خورشید اندر چاه شد

خورشید جان عاشقان در خلوت الله شد

ساقی! به سوی جام رو،‌ای پاسبان بر بام رو

ای جان بی‌آرام رو، کان یار خلوتخواه شد

گویند: (اصل آدمی خاک است و خاکی می‌شود)

کی خاک گردد آن کسی، کو خاک این درگاه شد

مولوی در قله ی پرکارترین شاعران ادب فارسی قرار گرفته است. جهان بینی پوینده وانسان محورآثار او، اعم از مثنوی که از لحاظ اسلوب وعرضه ی مطالب تمثیلی در جنب کتابهای مقدس قرار می‌گیرد وهم از منظر غزلیات شمس که به لحاظ تجلیات عاطفی نموداری از (من شاعر) است، بیان گر گستردگی وفراخی اندیشه ی وی نیز می‌باشد. شخصیت ممتازمولانا جلال الدین، مفهوم لقب مولانا را خاص وی کرد پیش از این در دورانی که جامعه ی متمدن ایران با مدرسه هایی نظیرمدرسه ی نظامیه و کتابخانه‌ها وموسسات شهری، مرکز علمی وسیعی بود، «…………………………….» دنیای مثنوی دنیای گنگ وخاموشی نیست، دنیای عشقی دوجانبه که به اعتقاد مولانا هردو سویش از خالق است، با این که ابیات زیادی در معنی عشق در مثنوی وجود دارد هنوز مولانا معتقد است عشق چیز دیگری است (هرچه گویم عشق راشرح وبیان /چون به عشق آیم خجل باشم از آن /) صدای نفس کشیدن گل، ناله ی نی، گفتگوی آب با آلودگان، شکایت پشه از باد، قیاس طوطی از کار پاکان، به خم رفتن شغال وادعای طاووسی کردن، رمز وکنایات داستان پادشاه و کنیزک، همه در یک عظمت وبی کرانگی، حرکت وزندگی دارند. این روزها اقبال جهانی از ترجمه ی اشعار مولانا به آمار وارقام در نمی‌آید، اما آیا می‌شود، جهان بینی وهستی «…………………………….» بزرگترین عارفان وانسانگرایان جهان اسلام – محمد جلال الدین رومی – رابه انگلیسی زبانان عرضه کرده است) و همینطور اضافه می‌کند، مولانا نه تنها یک شاعر، یک عارف ویک بنیادگذارآیین ونحله ی مذهبی بود، بلکه مردی با بینش ژرف در طبیعت وسرشت انسانی بود.

جمله ی بیقراری ات از طلب قرار توست

طالب بیقرار شو تا که قرار آیدت

جمله ی ناگوارشت از طلب گوارش است

ترک گوارش ارکنی زهر، گوار آیدت

جمله ی بیمرادیت از طلب مراد توست

ورنه همه مراد‌ها هم مولانا جلال الدین محمد بلخی

جلال الدین محمد بن بهاءالدین محمد بن حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به مولوی یا ملای روم یکی از بزرگترین عارفان بشمار می‌رود. خانواده وی از خاندانهای محترم بلخ میرسد و پدرش از سوی مادر دخترزاده سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه بود و به همین جهت به بهاءالدین ولد معروف شد.

وی در سال ۶۰۴ هجری در بلخ ولادت یافت. چون پدرش از بزرگان مشایخ عصر بود و سلطان محمد خوارزمشاه با این سلسله لطفی نداشت، بهمین علت بهاءالدین در سال ۶۰۹ هجری با خانواده خود خراسان را ترک کرد. از راه بغداد به مکه رفت و از آنجا در الجزیره ساکن شد و پس از نه سال اقامت در ملاطیه (ملطیه) سلطان علاءالدین کیقباد سلجوقی که عارف مشرب بود او را به پایتخت خود شهر قونیه دعوت کرد و این خاندان در آنجا مقیم شد. هنگام هجرت از خراسان جلال الدین پنج ساله بود و پدرش در سال ۶۲۸ هجری در قونیه رحلت کرد.

«…………………………….»

جلال الدین بلخی پسری داشته است به اسم بهاءالدین احمد معروف به سلطان ولد که جانشین پدر شده و سلسله ارشاد وی را ادامه داده است. وی از عارفان معروف قرن هشتم بشمار میرود و مطالبی را که در مشافهات از پدر خود شنیده است در کتابی گرد آورده و «فیه مافیه» نام نهاده است. نیز منظومه‌ای بهمان وزن و سیاق مثنوی بدست هست که به اسم دفتر هفتم مثنوی معروف شده و به او نسبت میدهند اما از او نیست. دیگر از آثار مولانا مجموعه مکاتیب او و مجالس سبعه شامل مواعظ اوست.

هرمان اته، خاور شناس مشهور آلمانی درباره جلال الدین محمد بلخی (مولوی) چنین نوشته است:

«به سال ششصد و نه هجری بود که فریدالدین عطار اولین و آخرین بار حریف آینده خود که میرفت در شهرت شاعری بزرگترین همدوش او گردد، یعنی جلال الدین را که آن وقت پسری پنجساله بود در نیشابور زیارت کرد. گذشته از اینکه (اسرارنامه) را برای هدایت او به مقامات عرفانی به وی هدیه نمود با یک روح نبوت عظمت جهانگیر آینده او را پیشگویی کرد.

«…………………………….»

جلال الدین از علوم ظاهری که تحصیل کرده بود خسته گشت و با جدی تمام دل در راه تحصیل مقام علم عرفان نهاد و در ابتداء در خدمت یکی از شاگردان پدرش یعنی برهان الدین ترمذی که ۶۲۹ هجری به قونیه آمده بود تلمذ نمود. بعد تحت ارشاد درویش قلندری بنام شمس الدین تبریزی درآمد واز سال ۶۴۲ تا ۶۴۵ در مفاوضه او بود. شمس الدین با نبوغ معجره آسای خود چنان تأثیری در روان و ذوق جلال الدین اجرا کرد که وی به سپاس و یاد مرشدش در همه غزلیات خود بجای نام خویشتن نام شمس تبریزی را بکار برد. هم چنین غیبت ناگهانی شمس، در نتیجه قیام عوام و خصومت آنها با علوی طلبی وی که در کوچه و بازار قونیه غوغائی راه انداختند و در آن معرکه پسر ارشد خود جلال الدین یعنی علاءالدین هم مقتول گشت. مرگ علاءالدین تأثیری عمیق در دلش گذاشت و او برای یافتن تسلیت و جستن راه تسلیم در مقابل مشیعت، طریقت جدید سلسله مولوی را ایجاد نمود که آن طریقت تا کنون ادامه دارد و مرشدان آن همواره از خاندان خود جلال الدین انتخاب می‌گردند. علائم خاص پیروان این طریقت عبارتست در ظاهر از کسوهً عزا که بر تن می‌کنند و در باطن از حال دعا و جذبه و رقص جمعی عرفانی یا سماع که بر پا میدارند و واضع آن خود مولانا هست؛ و آن رقص همانا رمزیست از حرکات دوری افلاک و از روانی که مست عشق الهی است؛ و خود مولانا چون از حرکات موزون این رقص جمعی مشتعل میشد و از شوق راه بردن به اسرار وحدت الهی سرشار می‌گشت؛ آن شکوفه‌های بی‌شمار غزلیات مفید عرفانی را میساخت که به انظمام تعدادی ترجیع بند و رباعی دیوان بزرگ او را تشکیل میدهد. بعضی از اشعار آن از لحاظ معنی و زیبایی زبان و موزونیت ابیات جواهر گرانبهای ادبیات جهان محسوب میشود.

«…………………………….»

 

۰۰۰۱ ۰۰۰۲ ۰۰۱۴

 

قسمت‌هایی که با «…………………………….» مشخص شده‌اند از مقاله حذف شده و فقط در نسخه word و Pdf موجود هستند.
لطفا برای دریافت نسخه کامل این مقاله فایل‌های word و pdf را دانلود نمائید.

با خرید این محصول فایل word و PDF مربوط به این مقاله را دریافت خواهید کرد.
لینک دانلود بی‌درنگ پس از پرداخت نمایش داده شده و فایل فشرده‌ مربوط به این مقاله آماده دانلود خواهد بود.

تعداد صفحات: 37 صفحه | حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت | فونت استفاده شده: B Zar | به همراه صفحه اول
رمز فایل فشرده: www.4goush.net

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.