دانلود تحقیق درباره سربداران

امتیاز 4.2 از 40 نفر

سربداران
دانلود تحقیق درباره سربداران

پس از یکصد و بیست سال استیلای قوم تاتار و مغول بر ایران و بسیاری از مناطق آسیا، قیامی مردمی در باشتین و سبزوار خراسان علیه ظلم و تعدی حاکمان مغول و عاملان آنان به وقوع پیوست. این نهضت که به قیام سربداران شهرت یافته‌است، از لحاظ وسعت، بزرگ‌ترین، از نظر تاریخی مهم ترین جنبش آزادی بخش خاورمیانه در قرن هشتم هجری بود. تلاش پیگیر رهبران آزاده این قیام، منجر به تشکیل حکومت مستقل ملی و شیعه مذهب ایرانی در خراسان شد. مهم ترین ویژگی‌های این حکومت عبارت بود از: تنفر و انزجار از عنصر مغولی و تثبیت ایدئولوژی تشیع امامی. اولین رهبر آنها یک روحانی به نام شیخ خلیفه بود بعد از وی یکی از شاگردانش بنام شیخ حسن جوری رهبری سربداران برعهده داشت.

هنگامی که سربداران توانستند بر حاکم مغولی خراسان پیروز شوند حکومت مستقلی ترتیب دادند و سبزوار را مرکز خود ساختند.

قیام سربداران با آن که جنبشی محلی بود و مدت زیادی دوام نیافت، اما در تاریخ ایران اهمیتی خاص دارد، زیرا در پی این قیام و با نیرو گرفتن از پیروزی‌های آن بود که در نقاط دیگر نیز مردم روستاها سرکشی آغاز کردند. استقرار دولت مرعشیان در مازندران را باید یکی از بارزترین پی آمدهای حکومت سربداران دانست. امرای سربداران در اداره حکومت با یکدیگر اختلاف بسیار داشتند و بسیاری از آنان با توطئه یاران خود را از پای درآمدند. با این همه در مدت کوتاه حکومت ایشان، آبادانی بسیار صورت گرفت و خرابی‌های حمله مغول تا حد زیادی جبران شد. امیران سربدار در پی بهتر کردن زندگی روستائیان و طبقه محروم شهر بودند و به نوعی مساوات در تقسیم عواید و ثروت عمومی اعتقاد داشتند.

با آن که تصوف در ایران مدت‌ها صورت مقاومت منفی با وضع اجتماعی موجود داشت و به همین دلیل پس از مدتی حق حیات در جنب متشرعه یافت، با این حال پس از هجوم مغول و تاخت و تاز تیموریان و هنگامی که فقر و فاقه توده‌های مردم را در جامعه قرون وسطائی قرون هفتم و هشتم هجری از پای درمی آورد، دراویش در سبزوار و مازندران و آذربایجان جنبشی را که از یک طرف علیه حکام مغول و از طرف دیگر ضد فئودال‌ها و اشراف و روحانیان بود، رهبری کردند. در سال 738 ه.ق. سربداران سبزوار را بتصرف در آوردند و علیه مغولان مکرر جنگیدند و دامنه حکومت خود را تا مازندران و گرگان توسعه دادند. سربداران دعوی داشتند که می‌خواهند کاری کنند که حتی یک تاتار تا قیام قیامت خیمه در خاک ایران نزند. به قول مؤلف روضات الجنات این گروه را از آن جهت سربداران گویند که گفتند: «اگرتوفیق یابیم دفع ظلم ظالمان کرده باشیم والا سر خود را بردار ببینیم که دیگر تحمل تعدی و ظلم نداریم». سربداران مدت پنجاه سال در سبزوار و نواحی مجاور آن حکومت کردند.

زمینه هاى پیدایش نهضت سربداران در خراسان
در دوران حکومت ایلخانیان مردم از نابسامانى و ظلم و ستم در رنج و عذاب بودند. وقتى ابوسعید ـ که پیش از آن، ولیعهد و فرمانرواى خراسان بود ـ به سلطنت رسید خراسان را ترک کرده و به سلطانیه رفت و بر تخت سلطنت نشست. وى چون فرزندى نداشت، خراسان را به چند بخش و ناحیه تقسیم کرد و به خاندان هاى بزرگ مغول و سرمایه داران سپرد. امیر شیخ على بن قوشچى، امیرالاُمرا و حاکم برگزیده ایلخانیان، قوى ترین آنان در منطقه خراسان بود. پطروشفسکى نیرومندترین سران ملوک الطوائف خراسان را، امیر ارغون شاه از قبیله جانى قربانى و نوه امیر نوروز و نتیجه ارغوان آکى مى داند که نواحى نیشابور و طوس و مشهد و ابیورد و غیره را به تصرف درآورند. امیر عبدالله مولایى حکمران قهستان، امیر محمود اسفراینى فرمانرواى اسفراین و طغاى تیمور نواحى استر آباد و گرگان. علاءالدین محمد سبزوار و جوین را در اختیار داشتند و هر کدام از اینان براى خود سپاه و نیرویى داشتند و همین موجب تجزیه دولت او شد. آنان اداره امور را به طور مستقل در اختیار داشتند مانند: آل کرت ـ که بخش شرقى خراسان در اختیارشان بود. این امیران افزون بر استقلال، از پرداخت مالیات و فرستادن آن براى دولت مرکزى خوددارى مى کردند. با مرگ ابوسعید آخرین ایلخان مغول، تلاش هاى استقلال طلبانه بیشتر شد. طوایف مغول و گروه هاى دیگر محلى به بهانه هاى گوناگون سر به شورش برداشتند. طغاى تیمور، خود را وارث مغولان مى دانست و مورد حمایت خاندان جانى قربانى و ارغون شاه قرار گرفت.

از طرفى در آخرین سال هاى حکومت ابوسعید در خراسان یکى از بزرگان صوفیه به نام شیخ خلیفه مازندرانى، مبارزه با ایلخانیان ستمگر را سرلوحه زندگى خود قرار داد. وى با نفوذ معنوى اى که در میان مردم داشت، کم و بیش در مسایل اجتماعى و سیاسى دخالت و نظر خود را بیان مى کرد. اظهار نظر او سبب خشم و نفرت صوفیان و عالمان دنیاطلب شد؛ زیرا آنان بر خلاف او به پرهیز از دنیا، زهد و تقوا و گوشه گیرى از اجتماع مشغول، و با حاکمان جور همراه و گاهى آنان را تائید مى کردند.

شیخ خلیفه مازندرانى که علوم دینى را در آمل آموخته بود، نزد شیخ بالوى زاهد از مشایخ بزرگ مازندران رفت و از مریدان او شد. شیخ خلیفه به دنبال مبارزه با ظلم و ستم، و دریافت پاسخ صحیح در مسائل سیاسى و اجتماعى بود و چون این موارد را در استاد خود ندید، از او ناامید شد. از این رو به سمنان نزد علاءالدوله سمنانى از صوفیان بزرگ آن زمان که آوازه شهرتش در همه جا پیچیده بود، رفت. علاءالدوله که در بزرگوارى، کرامت، وارستگى، صاحب فضل و دانش بود، حتى بزرگان مغول ـ که شیخ را با خود در مذهب و عقیده همراه مى دیدندـ در حل مسائل سیاسى از کرامات او بهره مى بردند. علاءالدوله شاگردان بسیارى تربیت کرد و بر تن آنان لباس درویشى پوشاند. امّا هیچ حرکت سیاسى از او و شاگردانش در مبارزه با ظلم و ستم دست نشاندگان ایلخانى دیده نشد. شیخ خلیفه مازندرانى براى مدتى در درس او شرکت کرد تا اینکه یک روز استاد از مذهب خلیفه سؤال کرد. وى پاسخ داد «آنچه من مى جویم از این مذاهب اعلاست.» استاد از اینکه او مذهب تشیع دارد از پاسخ اش ناراحت شد و دواتى که نزدش بود بر سر او کوبید. سپس شیخ خلیفه نزد خواجه غیاث الدین حَمَوى رفت تا از او پاسخ صحیح در مسائل سیاسى و اجتماعى بشنود؛ ولى شیخ خلیفه به هدف اصلى خود نرسید و به سبزوار که کانون اصلى تشیع دوازده امامى بود، رفت و در مسجد جامع شهر سُکنا گزید. وى مسجد را بهترین و مناسب ترین سنگر مبارزه با ظلم و ستم قرار داد و در آنجا به وعظ و ارشاد مردم پرداخت تا اینکه مریدان بسیارى گرد او جمع شدند. وى افزون بر ارشاد و موعظه به مشکل هاى اجتماعى و سیاسى که جامعه از آن رنج مى برد، اشاره مى کرد و تنها راه آزادى و رهایى را، جهاد در راه خدا و مبارزه با حاکمان ظلم و ستم اعلام مى کرد. مردم او را به منزله پناهگاهى در برابر ظلم و ستم بیگانه انتخاب کردند. آوازه مبارزه و سخنان او در همه جا پیچید و برخى از صوفیان و فقیهان اهل سُنّت که موافق سخنان شیخ نبودند به همراه حاکمان وقت با اقدام هاى شیخ مخالفت کردند. از این رو به بهانه آنکه شیخ در مسجد سخن از دنیا مى گوید فتواى قتل او را نزد ابوسعید فرستادند. ابوسعید که همیشه مراعات حال صوفیان را مى کرد و به آنان عشق مىورزید، تصمیم گیرى درباره شیخ را به فرمانروایانان خراسان سپرد. آنان با حمایت سخنان فقیهان متعصب سبزوار که از مذهب شیخ در هراس بودند، شبانه شیخ را در مسجد کشتند و قتل او را عادى نشان دادند، به این طریق که او را حلق آویز کرده و چند خشت زیر پاى او قرار دادند تا مرگ او را به صورت خودکشى جلوه دادند.

 

 

 

 

  • فهرست مطالب و مندرجات
  • سربداران. 3
  • زمینه هاى پیدایش نهضت سربداران در خراسان. 4
  • نقش عالمان دین در تشکیل دولت سربدار. 6
  • عبدالرزاق بن فضل الله باشتینى (738 – 736 هـ) 7
  • وجیه الدین، مسعود بن فضل الله (745 – 738 هـ. ق.) 8
  • آى تیمور، محمد (747 – 745 هـ. ق) 10
  • شمس الدین على (752 – 748 هـ. ق.) 10
  • یحیى کرابى (759 – 753 هـ. ق.) 11
  • خواجه على مؤید (783 – 766 هـ. ق.) 12
  • تحولات فرهنگى در عصر دولت سربدار. 13
  • تحولات سیاسى، اجتماعى در عصر دولت سربدار. 16
  • زوال دولت سربداران. 17
  • تأثیر نهضت سربداران بر مناطق دیگر. 18
  • منابع و مآخذ. 18

 

 

 

 

0001 0002 0003

 

 

قسمت‌هایی از این مقاله حذف شده و نسخه کامل آن فقط در فایل‌های word و Pdf قابل دانلود است.
لطفا برای دریافت نسخه کامل این مقاله فایل‌های word و pdf را دانلود نمائید.

 

 

با خرید این محصول فایل word و PDF مربوط به این مقاله را دریافت خواهید کرد.
لینک دانلود بی‌درنگ پس از پرداخت نمایش داده شده و فایل فشرده‌ مربوط به این مقاله آماده دانلود خواهد بود.

تعداد صفحات: 18 صفحه | حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت | فونت استفاده شده: B Zar | به همراه صفحه اول
رمز فایل فشرده: www.4goush.net

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.