مقدمه
معماری سنتی ایران دارای مفاهیم و معانی خاص به خود است. به گونهای که اینجانب معتقد میباشم حتی کوچکترین جزء شکل دهنده، در یک اثر معماری دارای مفهوم و معنی خاص به خود است. از اینجا بود که تصمیم گرفتم معانی«…………………………….» آثار استاد دکتر محد منصور فلامکی بیش از سایر کتب چراغ راه من در شناخت مفاهیم و معانی در معماری بوده است. در نظر ایشان ژرف نگری «…………………………….» شده است. زیرا میتوان این تعاریف را به عنوان یک سند معتبر به حساب آورد و نیز با بضاعت کمی که دارم نتوانستم کلامی رساتر و گویا تر از آن را پیدا کنم.
متن پیش روی شما که در قالب تحقیقی برای درس انسان، طبیعت و معماری آماده شده است، قصد دارد به رابطه میان ادبیات و معماری پرداخته تا از این میان تفاوتها، شباهتها و تأثیرات این دو بر یکدیگر را استخراج نماید. برای این منظور متن به «…………………………….» بخش دوم که روابط معنایی این دو را مورد بررسی قرار خواهد داد فراهم میسازد. به فراخور نتایج به دست آمده در بخش دوم بخشهای بعدی نیز مورد توجه قرار خواهند گرفت.
(۱) بخش اول
(۱٫ ۱٫ ۱) پیش در آمد
تعریف ما از فضا چیست؟ آیا فضا جایی نیست که در آن زندگی میکنیم یا جایی که در خیال خود میپرورانیم؟
فضا خیال و خیال فضا است. هر چیزی که انسان به آن فکر میکند و یا «…………………………….» است حالتی خاص، مثلاً ناراحتی یا خوشحالی را به فردی دیگر منتقل نماید که فضایی غمگین یا شاد ایجاد کرده باشد و این فضا نیز توسط دیگران قابل درک باشد.
باید نکتهای را در اینجا ذکر نمود: «فضا جایی نیست که اشیاء در آن حضور پیدا میکنند بلکه وسیلهای است که به واسطهی ذات خود زمینه حضور اشیاء را در خود فراهم میسازد.» برای درک این مفهوم کافی است به این نکته توجه داشته باشیم «…………………………….» بلکه این ذات فضاست که اشیائی خاص را در خود جای میدهد و به آنها شکل و شمایلی خاص میبخشد.
حال میخواهیم از تعاریف و توضیحات فوق استفاده نماییم و به تعریفی از فضا در شعر و معماری برسیم تا بتوانیم از پس آن شباهتها و تفاوتهای این دو را بررسی کنیم.
(۲٫ ۱٫ ۱) شعر و فضای آن
در پیش در آمد این گفتار ذکر کردیم میتوان فضا رابه عنوان وسیلهای در نظر گرفت «…………………………….» به وجود آمده است به تصویر بکشد هیچ فرد دیگری نمیتواند آن را درک نماید. تمامی هنرها وجود خود را از طریق ایجاد فضا به دست آوردهاند. فضایی که هنرمندی با نگرشی خاص نسبت به دنیای پیرامون خود آن را خلق کرده است.
شاعر کیست و شعر چیست؟ شاعر هم فردی مثل سایر انسانهاست. او «…………………………….» خاص میرسد. او میخواهد سایرین را از این نگرش آگاه کند بنابران نیاز دارد تا فضایی را ایجاد نماید.
شعر، فضای اوست. و شعر در خود کلماتی منظوم، دارای وزن و ریتم را جای داده است.
فرو داشت دست از کمربند اوی
تهمتن چنان خیره مانده بدوی
دو شیر اوژن از جنگ سیر آمدند
تبه گشته و خسته و دیر آمدند
دگر باره سهراب گرز گران
ز زین برکشید بیفشرد ران
بزد گرز و آورد کتفش به درد
بپیچید و درد از دلیری بخورد
بخندید سهراب گفتای سوار
بزخم دلیران نهی پایدار
****
شعری که در بالا آورده شد گوشهای از نبرد رستم و سهراب در شاهنامه فردوسی بود. هدف فردوسی ایجاد فضایی بوده که نحوهی نبرد این دو را به تصویر بکشد. فضایی که او در خیالش به آن شکل داده به گونهای بسیار زیبا در شعرش به تصویر در«…………………………….» کلمات نیستند که فضای شعر فردوسی را بوجود آوردهاند بلکه این فضای شعر اوست که کلماتی اینچنین را طلب میکند.
تمامی شعرا شعر میگویند و نگرش خاص خود را از طریق فضای شعر خود به دیگران منتقل مینمایند. و چون انسانها دارای قالبهای فکری مختلف میباشند هر کدام نگرشی خاص به خود را دارند. نتیجهی این امر ایجاد زبانهای گوناگون در شعر است ک«…………………………….» میباشد و به راحتی میتوان آنها را از هم تمیز داد.
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد
****
بشنو از نی چون حکایت میکند و ز جداییها شکایت میکند
****
الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکلها
***
اهل کاشانم.
روزگارم بد نیست.
تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی.
****
در مورد شعر هر شاعر میتوان گفت، فضایی خاص به خود را برای مخاطب پدید میآورد. فضایی که زمینه بروزش را در ذهن مخاطب و به شکل خیالی در خاطر وی به دست میآورد. در اصل فضای شاعر به شکل خیال برای مخاطب قابل درک است و «…………………………….» ، در اینجا این احتمال وجود دارد خیال وارد شده در مخاطب سطحی یا عمقی باشد که در هر صورت ممکن است با فضای مورد نظر شاعر در شعرش تفاوت داشته باشد.
****
آنکس که به دست جام دارد
«…………………………….»
(۳٫ ۱٫ ۱) فضا در معماری
«…………………………….»
(۴٫ ۱٫ ۱) دیباچه
«…………………………….»
(۲٫ ۱) گفتار دوم
(۱٫ ۲٫ ۱) حرکت و مفهوم آن:
در فیزیک حرکت زمانی اتفاق میافتد که جسمی از نقطهای به نقطه دیگر تغییر مکان یابد. ولی شاید مفهوم فیزیکی حرکت تنها جزئی از مفهوم حرکت در هنر باشد. حرکت در هنر وسیلهای است برای درک فضا همانطور که در گفتار«…………………………….» وجود خود را مدیون حرکت است. سیاراتی که به دور ستارگان میچرخند و منظومه هایی را تشکیل میدهند و آنها نیز به دور خود در چرخش هستند و الی آخر.
می توانیم بگوییم حرکت جوهرهی درک هر فضایی است. حرکت میتواند به شکل فیزیکی، بصری و یا خیالی با شد.
حرکت فیزیکی: یعنی جابجایی جسم فرد در فضایی که توسط عناصر مادی قابل درک شدهاند.
حرکت بصری: حتی وقتی که در نقطهای از فضا به صورت ثابت ایستاده ایم. چشمها حرکت داشته و از نقطهای به نقطه دیگر تغییر مکان دهند.
حرکت خیالی: گاهی روح انسانها درفضای خاصی از تن جدا میشود و «…………………………….» را امکان پذیر کرده است. حرکتی که میتواند از جهانی مادی به جهانی مادی و یا غیر مادی. یا از جهانی غیر مادی به جهانی مادی و یا غیر مادی رخ دهد.
نکتهای در گفتار اول ذکر کردیم؛ هر هنرمندی از طریق ایجاد فضا قصد دارد احساسات، اندیشهها و نگرش خاص به خود را در موردی خاص در معرض دید عموم قرار دهد. نگرش او به دنیا را حرکت ایجاد کرده است پس فضایی که او شکل میدهد تنها از طریق حرکت قابل درک است. آنچه در ادامه میآید مفهوم حرکت در شعر و معماری و نحوه بروز آن در این دو میباشد تا در ادامه تشابهات و تفاوتهای این دو را بررسی نماییم.
(۲٫ ۲٫۲) حرکت در شعر
هر هنرمندی به واسطه حرکت به نگرش خاص خود میرسد (سیر آفاق و انفس). «…………………………….» رستم را به شعر تبدیل کند، او فضا را ایجاد کرده است و خود را در آنجا قرار داده است حال در آن فضا شروع به حرکت مینماید تا احساس واقعی خود را به تصویر بکشد:
****
ازین نامداران و گردنکشان
کسی هم برد نزد رستم نشان
که سهراب کشتست و افگنده خوار
«…………………………….»
بپرسید از آن پس که آمد به هوش
بدو گفت با ناله و با خروش
بگو تا چه داری ز رستم نشان
که گم باد نامش زگردنکشان
****
مفهوم حرکت در این قسمت از شعر فردوسی به خوبی قابل درک است او افکار خود را پیرامون نبرد پدر و پسر به حرکت واداشته است تا فضایی واقعی و ناراحت کننده را به تصویر بکشد. و حال ما شعر او را میخوانیم و خواندن یعنی حرکت و به خیال میرسیم خیالی در دنیایی دیگر و ازجنسی دیگر دارای احساساتی ناب که پدری چگونه پسر خود را میکشد و بعد در سوگ آن زاری میکند:
****
چو من نیست گرد گیهان یکی
به مردی بدم پیش او کودکی
«…………………………….»
چه گویم چرا کشتمش بیگناه
چرا زور کردم بر و بر سیاه
کدامین پدر هرگز این کار کرد
سزاوارم اکنون به گفتار سرد
پس تا به اینجا میدانیم فضایی که شاعر به وسیله حرکت درک و ایجادش میکند تنها با حرکت نیز قابل درک است. منتهی همانطور که قبلاً نیز گفته شد حرکت بدون سکون معنایی ندارد و هر آغازی را پایانی و هر پایانی را آغازی است.
«…………………………….»
****
بشنو …
****
ذهن آماده پذیرایی است، از فضای خود خارج و به فضای شاعر وارد میشود و خود را آماده حرکت مینماید.
****
… از نی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
****
خواننده این شعر حرکت خود را در شعر آغاز نموده است او در فضای شاعر راه میرود، همانطور که گفتیم هر آغازی را پایانی است. و شاعر باید این حرکت را در جایی به پایان برساند جایی که معمولا نتیجه هر آنچه که گفته است در آن هویدا میشود.
****
آینه ات دانی چرا غماز نیست
«…………………………….» خود حقیقت نقد حال ماست آن
****
پس میدانیم شاعر حرکت خود را با سکون آغاز مینماید و با سکون نیز به پایان میرساند. و دقیقاً این حالت در ذهن خواننده اثر وی نیز به وجود میآید. او هم از سکون حرکت و از حرکت سکون میسازد. شاید این مفهوم را در نحوه خواندن شعر توسط افراد نیز دیده باشیم ابتدا با لحنی آرام کم کم اوج میگیرند و باز هم با لحن آرام به پایان میرسانند.
****
الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکلها
ببوی نافهای کاخر صبا زان طرّه بگشاید
«…………………………….»
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
همه کارم زخود کامی به بد نامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها
حضوری گر همی خواهی ازو غایب مشو حافظ
مَتی مَا تَلق مَن تَهوی دَعِ الدّنیا و اَهملها
****
حالا به درک درستی از مفهوم حرکت در شعر رسیده ایم و میتوانیم آن را به این شکل بیان نماییم:
حرکت وسیلهای است که شاعر به کمک آن فضای خیالی خود را درک میکند و شعرش را میآفریند و با حرکت دادن خواننده در شعر خود است که فضای مورد نظرش را به وی القا مینماید.
(۳٫ ۲٫ ۱) معماری و حرکت
براساس گفتههای قبلی فضای معماری نیز بر اساس نگرش خاص یک معمار به پیرامون خود به وجود آمده است. او ذهنش را به حرکت وا میدارد تا تفکر کند و فضایی مطابق با آنچه که در ذهن میپرواند خلق نماید.
فضای او در ذهنش خلق شده است، او در فضای ذهنی اش حرکت میکند تا آنچه که قصد خلق کردنش را دارد به خوبی شکل دهد. معمار دست به کار میشود اندیشههای خود را روی کاغذ میکشد او این کار را با حرکت دستش انجام میدهد. در پی همین حرکتها او فضای مورد نظرش را به کمک مصالح شکلی کالبدی میبخشد. تا دیگران نیز آن را درک نمایند.
حرکت در معماری را میتوان به شکل سه خاصیت فضایی مشاهده نمود:
الف) پویایی: فضایی را که القاء کننده حس حرکت فیزیکی (جابجایی) در فرد باشد فضای پویا میگوییم. نظیر آنچه در باغ ایرانی مشاهده مینماییم.
ب ) سیالیت: فضایی که حرکت را برای چشم ایجاد میکند نه جابجایی در فضا را. در فضای سیال این چشمهای ناظر هستند که حرکت میکنند و فضا را درک مینمایند نه پاهای وی.
– نکته: هر فضای پویایی سیال نیز میباشد زیرا به صورت ناخودآگاه حرکت چشم را نیز ایجاد مینماید
ج ) مکث: «…………………………….»
(۴٫ ۲٫ ۱) دیباچه
«…………………………….»
منابع و مآخذ
وبسایت اینترنتی «چهارگوش» به آدرس www.4goush.net
قسمتهایی که با «…………………………….» مشخص شدهاند از مقاله حذف شده و فقط در نسخه word و Pdf موجود هستند.
لطفا برای دریافت نسخه کامل این مقاله فایلهای word و pdf را دانلود نمائید.
با خرید این محصول فایل word و PDF مربوط به این مقاله را دریافت خواهید کرد.
لینک دانلود بیدرنگ پس از پرداخت نمایش داده شده و فایل فشرده مربوط به این مقاله آماده دانلود خواهد بود.
تعداد صفحات: 16 صفحه | حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت | فونت استفاده شده: B Zar | به همراه صفحه اول
رمز فایل فشرده: www.4goush.net