واژه «System» در لغت بهمعنای دستگاه، سیستم، نظام، قاعده، دستگاه حکومت و… میباشد. سیستم مجموعهای از اجزا و روابط میان آنهاست که توسط ویژگیهای معین، به هم وابسته یا مرتبط میشوند«…………………………….» کامل مینمایند. البته در فارسی معمولا از واژه نظام بهعنوان معادل سیستم استفاده میشود.
نظریه سیستمها بهعنوان نوعی روششناسی علمی و نگرش به جهان میباشد که بر پایه بهکارگیری رویکرد سیستمی انجام میگیرد. لذا لازم است تا مراحل مختلف روششناسی علمی که منجر به ظهور تفکر سیستمی «…………………………….» قرار گیرد تا به فهم دقیقتر نظریه سیستمها نایل شد.
مفهوم نظریه عمومی سیستمها
لودویک فون برتالنفی، زیستشناس و متفکر اتریشی، مفهوم نظریه عمومی سیستمها را در طی سالهای 1930 و 1940 مدون کرد. وی که ازدیدگاه ارگانیستی به موجودات زنده مینگریست بهتدریج دریافت که این نظرگاه میدانی «…………………………….» خود تبادل مادهای دارند، خویشتن را از بستر علوم کلاسیک به مجراهای نوین فکری سوق داد. به این ترتیب نظریه سیستمهای باز وی وسیلهای شد تا وی افکار خویش را اوج داده و محدوده آن را از زمینه علوم زیستی به شاخههای دیگر معرفت نیز گسترش دهد. ابداع نظریه عمومی سیستمها از«…………………………….» شیوههای فکری تجزیهگرایانه و اتمی جوینده حقیقت را از غرق شدن در بطن جنبه یا هستهای خاص از موجودیتها و پدیدهها به دور میداشته است. بنابراین نگرش سیستمی میتواند در همه شاخههای علوم گسترش یابد.
هدف نظریه عمومی سیستمها کشف قوانین و نظم ذاتی پدیدههاست، از اینرو میتوان آن را سیالترین نظریه سیستمی بهشمار آورد، زیرا در چهارچوب نظری آن هیچ نظریه قاطعی ارایه نشده است. بنابراین اندیشمندان معمولا «…………………………….» کلی زیر در مورد سیستمها اتفاق نظر دارند:
1- ارتباط و وابستگی متقابل؛ عناصر مستقل و غیرمرتبط هرگز نمیتوانند یک سیستم را بهوجود آورند.
2- کلگرایی؛ کلیتهای نظاممند را نمیتوان با تجزیه شناخت، بلکه آنها را بهعنوان یک سیستم میتوان شناخت.
3- هدفمندی؛ تعامل سیستمی باید نتیجتا به هدف یا اهدافی منتهی شود و نهایتا تعادل نوینی را به وجود آورد.
4- فرایند؛ همه سیستمها برای تحقق اهدافشان دروندادهای خود را تحت یک فرایند مشخص و معین به برونداد مبدل میسازند.
5- درونداد و برونداد؛ همه سیستمها دارای ورودی و خروجیاند. در «…………………………….» میگردد.
6- فرسایش؛ در داخل همه سیستمها مقداری بی نظمی و تصادف وجود دارد که سبب فرسایش درونی آنها میشود.
7- قانونمندی و نظم؛ عناصر تشکیل دهنده یک سیستم بهگونهای منظم و قانونمند با یکدیگر در ارتباطند که اهداف آنها قابل تشخیص و تمیز است.
8- سلسلهمراتب؛ هر سیستم پیچیده از سیستمهای سادهتر تشکیل شده و خود جزیی از یک سیستم پیچیدهتر است (این سلسلهمراتب از دوسوی تا بینهایت ادامه مییابد).
9-تفکیک و تمایز؛ در سیستمهای پیچیده واحدهای تخصصی برای نقشهای ویژه وجود دارند و این ویژگی همه سیستمهای پیچیده است.
10- همپایانی و چندپایانی؛ سیستمهای باز راههای متفاوت و جانشینی برای تحقق اهداف خود در فرایند تبدیل درونداد به برونداد، فراروی خود دارند تا به اهداف خود جامه عمل بپوشانند. با توج«…………………………….» شرکت، بیمارستان یا یک دانشگاه را بهعنوان سیستم در نظر گرفت و آن را از ابعاد متعدد بررسی کرد.
ورود اندیشه سیستمی به حوزه علوم اجتماعی و جامعهشناسی
در ابتدا نظریات کلاسیک در جامعهشناسی بر اندیشههای مکانیستی و قالبهای فکری متداول در علوم فیزیک کلاسیک متکی بود، چنانکه مفاهیمی چون تعادل، توازن قوا، سکون اجتماعی و قانون سکون یا اینرسی که در علم فیزیک برای اجسام مادی وجود داشتند، در جامعهشناسی نیز راه یافته بودند. در نتیجه دانش اجتماعی کلاسیک، چهره فیزیکی به خود گرفته، در واقع نوعی جامعهشناسی«…………………………….» از واقعیتها و تدوینی از تعمیمها) پس با اطمینان میتوانیم بگوییم که علوم اجتماعی، علم سیستمهای اجتماعی است و بنابراین به یمن پیدایش وجوه مشترک بسیار از قبیل تجزیهگرایی، ذرهگرایی و کلگرایی در علوم مختلف، اعم از فیزیک و زیستشناسی و روانشناسی و علوم اجتماعی، یک تفکر همهجانبه و سیستمی ضروری مینمود.
جامعهشناسی با رشتههای پیوستهاش اساسا مطالعه گروهها یا سیستمهای اجتماعی است. از گروههای کوچک مانند خانواده یا گروه کارکنان سازمانهای رسمی و غیررسمی گرفته تا بزرگترین واحدهایی چون ملتها، بلوکهای قدرت و«…………………………….» و سیاسی و فرهنگی) بهعنوان عناصر سیستمهای باز اجتماعی که با محیط پیرامون خود در یک سلسلهروابط متقابلاند، مینگرد و در نهایت در پی کشف قانونمندی حاکم بر آنها از طریق یک تحلیل جامع و کلی مجموعه عناصر یاد شده و تاثیرات متقابل آنان با بهرهگیری از مجموع روشهای تحقیق است.
محققان در سده بیستم، اشکال مختلف نظریه سیستمها را بهکار بستند، و در این میان نظریه کارکردگرایی دیرپاترین و نیرومندترین آنها بود. مهمترین اندیشمندانی که در حوزه جامعهشناسی نگرش سیستمی را به خدمت گرفتند تالکوت پارسونز امریکایی و شاگرد آلمانی وی نیکلاس لومان بود.
تالکوت پارسونز؛ کارکردگرایی پارادایم مسلط جامعهشناسی در نیمه اول قرن بیستم بود. کارکردگرایی میکوشد تا هر نهاد مشخص اجتماعی و فرهنگی را در قالب پیامدهایی که برای جامعه بهمثابه کل دارد، تبیین کند. پیچیدهترین تفسیری «…………………………….» و غیره دستکم گرفته میشوند و دستبالا به عنوان (مفاهیم) انحرافی با ارزش منفی ضمنی ظاهر میگردند. بنابراین به نظر میرسد که این نظریه (کارکردگرایی) از نوع نظریههای محافظهکارانه و همنواگرانهای باشد که از سیستم (مثلا جامعه) بهگونهای که هست دفاع میکند و بهطور مفهومی تغییر«…………………………….» در هم میآمیزد و بنابراین میتوان آن را بهعنوان چارچوب منطقی مناسب در نظریه پیشرفته جامعهشناسی بهکار برد.
نیکلاس لومان (1988-1927)؛ انتقاد اصلی برتالنفی بر نظریه پارسونز، وجود درجههای متفاوت یکپارچگی بود (نه یکپارچگی دایمی بلکه یکپارچگی ضعیف یا قوی) که هسته اصلی تفکر نوکارگردگرایانی چون نیکلاس لومان شد. لومان یکپارچگی را «…………………………….» بیشماری خردهسیستمهای کوچکتر مانند گروه، قشر و طبقه تشکیل شده است. لومان با ارایه مفهوم خودمرجعی معتقد است که سیستمها برای انجام وظایف و کارکردهایشان نیازی به مرجع و ابزاری بیرون از خود ندارند. هر سیستمی در درون خودش و بر اساس منطق درونی ارتباطیاش ب«…………………………….» حفظ میشود که در کل، انسجام سیستم را تامین میکنند، مثلا رسانه نمادین مالیات رابطه خردهسیستمهای اقتصاد و سیاست را برقرار میکند.«…………………………….»
منابع و مآخذ
وبسایت اینترنتی «چهارگوش» به آدرس www.4goush.net
قسمتهایی که با «…………………………….» مشخص شدهاند از مقاله حذف شده و فقط در نسخه word و Pdf موجود هستند.
لطفا برای دریافت نسخه کامل این مقاله فایلهای word و pdf را دانلود نمائید.
با خرید این محصول فایل word و PDF مربوط به این مقاله را دریافت خواهید کرد.
لینک دانلود بیدرنگ پس از پرداخت نمایش داده شده و فایل فشرده مربوط به این مقاله آماده دانلود خواهد بود.
تعداد صفحات: 6 صفحه | حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت | فونت استفاده شده: B Zar | به همراه صفحه اول و عکس
رمز فایل فشرده: www.4goush.net