انواع ادبی، در ردیف نظامهایی از قبیل سبک شناسی و نقد ادبی، یکی از اقسام جدید علوم ادبی و یا به قول فرنگیها یکی از شعبهها و مباحث نظریه ادبیات Theory of literature است. موضوع اصلی آن طبقه بندی کردن آثار ادبی از نظر ماده و صورت در گروههای محدود و مشخص است.
اگر بخواهیم به ادبیات هم از دیدگاه عملی نگاه کنیم، باید بتوانیم آثار ادبی را طبقه بندی کنیم و انواع مشابه آثار ادبی را در طبقات مخصوصی قرار دهیم. زیرا مهمترین مختصه علم این است که میتواند طبقه بندی کند. این مهم در ادبیات به وسیله انواع ادبی صورت میگیرد. اما در انواع ادبی هدف اصلی طبقه بندی کردن بر حسب ساختمان آثار ادبی و مختصات درونی و ساختاری آنهاست. باید خاصههای مشترک دسته یی از آثار ادبی را استخراج کرد و وجوه تفارق را با دستههای دیگر نشان داد، و این هدفی دشوار و دیریاب است از این رو ناچار، گاهی به طبقه بندی کردن بر حسب صورت (مثلا تعداد ادبیات و وضع قافیه) بسنده میشود.
در ادبیات غرب از تلفیق تراژدی ـ کمدی Tragicomedy به وجود آمده است که ارسطو در کتاب فن شعر از آن سخن نگفته بود؛ و یا در ادبیات ما مولانا از تلفیق غزل و مثنوی، قالب غزل ـ مثنوی را بر ساخته است که بدیع نویسان سنتی از آن سخن نگفتهاند و یا سعدی در قالب حماسی قصیده، به ادب تعلیمی (پند و اندرز) پرداخته است و از این رو در مختصات قصیده تغییراتی وارد کرده است.
سلسله مراتب نوع یا نظام نوعی gener – system در دورههای سبکی ما کم و بیش چنین است:
سبک خراسانی: قصیده، قطعه، مثنوی، رباعی، ترکیب و ترجیع بند، غزل
سبک عراقی: غزل، مثنوی، رباعی، قصیده، قطعه، ترکیب و ترجیع بند
سبک هندی: غزل، مثنوی، قصیده، قطعه
به نظر ما بهتر است بگوییم انواع، گاهی در دورانی مورد بیتوجهی و غفلت قرار میگیرند، اما ممکن است در ادوار بعد دوباره تجدید حیات کنند، مثلا غزل بعد از رواج شعر نو مورد بیتوجهی قرار گرفت؛ اما امروزه دوباره مرسوم شده است. چنانکه غزل امروزی تحت تاثیر شعر نو، تحول و تکاملی یافته است.
دیگر از مباحث انواع ادبی، بحث پیدایش انواع است که در آن از پیدایش و حتی تاریخچه انواع ادبی سخن میرود. برخی از اشعار نو مثلا «پریا» ی احمد شاملو بر مبنای ترانههای عامیانه ساخته شده است و یا جمال زاده و صادق هدایت در نگارش برخی از داستانهای خود، از مایههای ساختاری داستانهای عامیانه و فولکلوریک استفاده کردهاند.
می توان آثار و انواع ادبی قدیم را به شکل و صورت آثار و انواع جدید ادبی در آورد. استفاده از عناصر کهن هنری، در موسیقی و تئاتر هم مرسوم است.
آیا همه انواع ادبی در نزد همه اقوام وجود داشته است؟ مسلما خیر، چنان که نوع ادبی داستان کوتاه در ایران، بر اثر تقلید از نمونه های غربی، بعد از مشروطیت به وجود آمده است و قالب رباعی در ادبیات قدیم عربی وجود نداشته است. این بحث ممکن است به این جا منجر شود که اقوام مختلف کدام یک از انواع را از یکدیگر تقلید کرده اند؛ چنان که یک نظریه در باب پیدایش رباعی این است که از شعر اقوام ترک و چینی تقلید شده است.
به خوبی مشهود است که این در ادب، تا کنون از دیدگاه انواع ادبی مورد مطالعه جدی قرار نگرفته است، مثلاً با توجه به این که اکثر اشعار دیوان کبیر مولانا در قالب غزل است، چنین به نظر میرسد که دیوان مزبور از نوع ادب غنایی باشد؛ اما دقت بیشتر، ما را به برخی از مختصات حماسی در غزلیات آن راهنمایی میکند، چنانکه باید برای آنها به نوع مختلط غنایی ـ حماسی قایل شد. حضور عناصر حماسی در متون عرفانی گاهی به حدی زیاد است که به ناچار باید به نوعی حماسه که آن را میتوان حماسه عرفانی نامید قایل شد.
یک اثر حماسی ممکن است تمام مختصات حماسه را نداشته باشد یا چیزهایی بر سری داشته باشد.
مشکل دیگر این است که کار انواع ادبی، طبقه بندی آثار صرفا ادبی است؛ اما در مطالعات ادبی گاهی با آثار مهمی سرو کار داریم که از دیدگاه ماده ادبیات کاملا جزو ادبیات محسوب نمیشوند؛ اما از نظر ماده جزو تاریخ محسوب میشوند. و به همین ترتیب آثار متعددی را میتوان نام برد که بیشتر، از جنبههای فلسفی یا عرفانی مورد توجهاند تا از نظر ادبی، و باید مسامحه آنها را در نوع ادب تعلیمی قرار داد. آثاری از قبیل مثنوی معنوی یا سیر العباد الی المعاد که به اصطلاح جزو شعر علمی هستند و تفکر خاصی را آموزش میدهند. در ادبیات قرون وسطایی هر ملتی دیده میشود که برخی از فرمهای ادبی در خدمت موضوعات غیر ادبیاند.
آثاری که جزو فرعی یک طبقه بندی کلی هستند مثلا نوول نامه یی یا نوول تاریخی زیر مجموعه نوع نوول محسوب میشوند.
گاهی خاصههای اصیل یک نوع در اثری بیشتر و قوی تر و در اثر دیگر کمتر و کم رنگ تر است. هر اثر حماسی تحقق بالفعلی از تفکر و زبان حماسی است، اما تفکر و زبان حماسی، یک امکان بالقوه است.
از این رو باید گفت که هر اثر حماسی نسبت به خود حماسه نسبت خصوص و عموم دارد. بدین ترتیب هر نوع ادبی، مجموعه نامحدودی از آثار ادبی است. پس در حقیقت نمیتوان گفت که فلان اثر حماسه است، بلکه باید گفت از آثار حماسی است، یا عضو و شاخه یی از حماسه است.
ممکن است اثری امروزه زنده باشد، اما نوع آن رایج نباشد؛ مثلا کلیله و دمنه امروزه تا حدی خوانده میشود اما نوع فابل مرسوم نیست، یا گلستان هنوز خوانده میشود حال آنکه شیوه ادبی آنکه یکی از فروع مقامه نویسی و نثر موزون است رایج نیست.
یکی از مسایل غامض ادبی، بیان تشابهات و فروق مفهوم سبک و نوع است.
اهمیت کدام نوع ادبی بیشتر است؟ ارسطو تراژدی را از حماسه برتر میدانست، و افلاطون حماسه را بر تراژدی ترجیح میداد. در دوره رنسانس حماسه را عالی ترین نوع از انواع ادبی میدانستند و امروزه نوع رمان را بر همه انواع ترجیح مینهند. در مبحث انواع ادبی واضح است که برخی از انواع مانند حماسه و غنا و تراژدی و کمدی از انواع دیگر گسترده تر و مهم تر هستند و بسیاری از انواع فرعی را میتوانند شامل شوند.
انوری قصیده پرداز قرن ششم یک جا مسائل روانی و یک جا مسائل اجتماعی را در پدید آمدن انواع شعر خود موثر دانسته است:
خاطری چون آتشم هست و زبانی همچو آب
فکرتی تیز و ذکائی رام و طبعی بیخلل
ای دریغا نیست ممدوحی سزاوار مدیح
وی دریغا نیست معشوقی سزاوار غزل
در حماسه ممکن است به کنشهای تراژیک هم برسیم، اما اصل بر دلاوریها و سلحشوریها و ایجاد افتخار و دادن امید به یک قوم و ملت است.
هدف از تحقیق
آشنایی با انواع ادبی در آثار شاعران ایران زمین میباشد.
شیوه گردآوری مطالب
روش استفاده شده برای گردآوری این تحقیق از نوع کتابخانهای میباشد.
سابقه انواع ادبی
سابقه انواع ادبی مثل غالب علوم ادبی به آثار ارسطوی یونانی و هوراس Horace رومی میرسد. در فن شعر آنان، حماسه و تراژدی دو نوع عمده اند، هر چند ارسطو از ادب غنایی Lyric بحث نمیکند، ولی به طور کلی میتو آن گفت انواع عمده ادبی در نزد قدمای غرب عبارت بود از:
۱ ـ نوع حماسی 2 ـ نوع غنایی 3 ـ نوع نمایشی که خود دو گونه است:
الف) سوگنامه یا تراژدی ب) شادی نامه یا کمدی
در دوران معاصر، انواع جدیدی به انواع ادبی سابق افزوده شد، داستان بلند، داستان کوتاه، بیوگرافی، مقاله نویسی و از این قبیل. علاوه بر این، هر نوع ادبی Genre، اجناسی Species هم دارد که بعضا در قدیم محلوظ نظر نبوده اند، چنان که انواع و اقسام تراژدی یا حماسه یا غزل داریم که برخی در قدیم شناخته شده نبوده است. به هر حال نوع ادبی میتواند فروعی داشته باشد، چنان که مثلا شهر آشوب از فروع هجو است.
نظریات مختلف درباره طبقه بندی کردن انواع ادبی
شاید غیر علمی ترین طبقه بندی کردن، طبقه بندی آثار ادبی به نظم و نثر باشد، زیرا در آن به خاصههای ماهوی ادبیات توجه نمیشود. آن گاه نظم را به شعبی و نثر را نیز به شعبی تقسیم کردهاند و غالبا به مشخصات ظاهری توجه داشتهاند. از طرف دیگر این تقسیم بندی بسیار قدیمی است و در نزد همه اقوام معمول است و به هر حال در ادبیات هر قومی از لحاظ صورت بین نظم و نثر تفاوت است.
در باب این که نقد ادبی را میتوان یک نوع ادبی دانست یا خیر، بهتر است به این مساله توجه داشته باشیم که درمباحث ادبی، ما با دو مفهوم علوم ادبی. مقصود از آثار ادبی، نوشته هایی است که اصاله و بالذات ادبی هستند، مثل رمان و شعر و در آنها جنبه خلاقیت مطرح است. مقصود از علوم ادبی آثاری است که درباره ادبیات نوشته میشوند، علوم ادبی نظامهایی هستند که ادبیات را بررسی میکنند مثل نقد ادبی، تاریخ ادبیات، انواع ادبی و غیره.
جالبترین و جدیدترین کوشش در تئوری انواع ادبی مباحث نورتروپ فرای ادیب معروف کانادایی (۱۹۹۰ ـ ۱۹۱۲) در کتاب تشریح نقد ادبی است او به چهار نوع عمده ادبی معتقد است: نمایشی، پهلوانی، هجایی و غنایی؛ اما مساله این است که هر کدام از این انواع را به یکی از فصول سال و اوقات شبانه روز که بیانگر دوره یی از تاریخ زندگی بشر است مربوط میکند؛ بهار و سحر با تولد و طفولیت و تابستان و ظهر با شباب و خزان و غروب با پیری و مرگ و زمستان و شب با فنا و زوال متناظرند.
تمییز انواع ادبی
کوتاه سخن آن که اولا همیشه نمیتوان نوع ادبی یک اثر را با دقت و صراحت مشخص کرد و ثانیا کمتر اتفاق میافتد که بتوان اثری را با ذکر نوع آن چنان که باید و شاید معرفی کرد. هنوز تقسیم بندیهای ما و مصطلحات انواع ادبی، جامع و مانع نیستند.
گلستان سعدی از نظر صورت تلفیقی از مقامه و مناجات مسجع خواج عبدالله است و نه این است و نه آن. و از نظر معنی، ادبیات تعلیمی است که در آن حکایت پردازی هم شده است.
انواع ادبی در ایران
تقسیم بندی غریبان که مبتنی بر آرای ارسطو (وهوراس) در کتاب فن شعر است، بیشتر جنبه معنایی دارد و از این رو جهانی است. اما تقسیم بندی ما در ایران بیشتر صوری بوده است و مثلا شعر را با توجه به تعداد ادبیات و وضع قافیهها و به اصطلاح رنه ولک از روی شکل بیرونی به غزل، قصیده و قطعه و رباعی تقسیم کرده ایم. نقص این طبقه بندی این است که شعر را به لحاظ معنی بررسی نمیکند. مثلا در قالب غزل، هم غنا میبینیم و هم عرفان و هم سیاست و هم وصف.
در شرح این ده شیوه نوشتهاند که مقصود «نسیب و تشبیب، مفاخره، حماسه، مدح، رثا، هجا، اعتذار، شکوی، وصف، حکمت و اخلاق است.»
در قابوسنامه میخوانیم: «آن سخن که گویی اندر نوع نخستین عنصرالمعالی یعنی مدح و غزل (تغزل، شعر غنایی) و هجا از بقیه مهمتر بوده است.
این انواع را میتوان به نحو زیر به صورت مرتب تر و علمی تر بیان کرد:
۱ ـ غنایی مقصود از نسیب و تشبیب (و غزل) همان تغزل است که جنبه غنایی دارد.
۲ ـ حماسی، مفاخره و مدح ماهیت حماسی دارند.
۳ ـ هجایی، طنز در این قسمت قرار میگیرد.
۴ ـ روایی، وصف از فروع آن است.
۵ ـ تعلیمی، حکمت و اخلاق (زهد) جنبه تعلیمی دارند.
اما نثر، در کتب ما از نثر مرسل (ساده) و مسجع (موزون) و فنی و مصنوع (که یک نوع آن ترسل است) سخن رفته است و این تقسیمات هم بیشتر صبغه سبک شناسانه دارد.
در کتب قدیم هیچ گاه مستقلا به بحث در انواع ادبی نپرداختند و این وضع تا دوران ما هم چنان ادامه داشته است.
انواع حماسه
حماسهها را به اعتبارهای مختلف از قبیل قدمت و موضوع تقسیم کردهاند:
تقسیم بر حسب قدمت
۱ ـ حماسههای سنتی
که به آنها حماسههای ابتدایی یا نخستینه و حماسههای شفاهی نیز گویند.
مثل ایلیاد، اودیسه، مهابهاراتا، رامایانا، ایاتکار زریران، شاهنامه فردوسی، گرشاسپ نامه اسدی، بهمن نامه، برزونامه.
حماسههای سنتی را اصیل ترین انواع حماسه دانستهاند.
۲ ـ حماسههای ثانوی
یا حماسههای ادبی که به صورت استادانه یی، بر مبنای حماسههای ادبی که به صورت استادانه یی، بر مبنای حماسههای قدیمی ساخته شدهاند.
مثل اِنه ئید ویرژیل که بر مبنای ایلیاد و اودیسه ساخته شدهاند و بهشت گمشده میلتون که حماسه یی مسیحی است.
۳ ـ حماسههای متاخر یا سومین
که از روی حماسههای ثانوی، در ادوار متاخر ساخته شده است. مثل رستم و سهرابی که ماتیو آرنولد شاعر انگلیسی، بر مبنای رستم و سهراب شاهنامه ساخته است.
تقسیم حماسه بر حسب موضوع
۱ ـ حماسه اساطیری
که قدیمی ترین و اصیل ترین نوع حماسه است. مثل حماسه سومری گیل گمش و بخش اول شاهنامه فردوسی (تا داستان فریدون). قسمت هایی از ایلیاد و اودیسه، قسمت هایی از تورات، رامایانا و مهابهاراتا را هم میتوان جزو حماسههای اساطیری دانست.
۲ ـ حماسههای پهلوانی
که در آن از زندگی پهلوانان سخن رفته است. حماسه پهلوانی ممکن است جنبه اساطیری داشته باشد؛ مثل زندگی رستم در شاهنامه و ممکن است جنبه تاریخی داشته باشد، مثل ظفرنامه حمدالله مستوفی و شهنشاهنامه صبا که قهرمانان آنها وجود تاریخی داشتهاند.
۳ ـ حماسههای دینی یا مذهبی
که قهرمان آن یکی از رجال مذهبی است و ساخت داستان حماسه بر مبنای اصول یکی از مذاهب است؛ مثل کمدی الهی دانته، خاوران نامه ابن حسام (شاعر قرن نهم) خداوند نامه ملک الشعرا صبای کاشانی.
۴ ـ حماسههای عرفانی
که در ادبیات فارسی فراوان است. در این گونه حماسه، قهرمانان بعد از شکست دادن دیو نفس و طی سفری مخاطره آمیز در جاده طریقت، نهایه به پیروزی که همانا حصول به جاودانگی از طریق فنا فی الله است، دست مییابند. مثل حماسه حلاج در تذکره الاولیا. منطق الطیر. بهگوت گیتا را هم که از متون مذهبی هند محسوب میشود، گاهی حماسه عرفانی خواندهاند.
حماسههای معروف جهان
ادبیات سانسکریت
مهابهاراتا
این اثر سروده صدها شاعر بینام و نشان است که اشعارشان در زمانهای مختلف (200 قبل از میلاد تا 200 بعد از میلاد) سروده شده و به وسیله «ویاسا» جمعآوری شده است. مهابهاراتا شامل صدهزار بیت است که در آن از پیروزی و پهلوانی مردان مذهبی صحبت شده است.
یک قسمت از مهابهاراتا، منظومه عرفانی بغدوگیتا نام دارد که در قرن 11 هجری، توسط محمد دارا شکوه به فارسی ترجمه شده است.
رامایانا
در قرن 3 قبل از میلاد، شخصی به نام والمیکی رامایانا را در چهل و هشت هزار بیت سرود. این اثر سرگذشت راما (یکی از تجسدهای ویشتو خدای هندوان) است. این اثر جزو کتابهای مذهبی است و در مراسم دینی و مذهبی خوانده میشد. در قرن 10 هجری فیض دکنی آن را با عنوان «وظیفه الفیضی» به فارسی ترجمه کرد.
ادبیات یونانی
ایلیاد:
سروده هومر شاعر و داستانسرای یونانی است. این اثر در بیست و چهار فصل سروده شده و شرح جنگهای 10 ساله یونان و تروا است. پاریس پسر شاه تروا، هلن، شاهزاده زیبای یونانی را از شوهرش ربوده است و این کار باعث درگیری بین مردم تروا و یونانیان می شود.
ادیسه:
این کتاب هم یک اثر حماسی و سروده هومر است. ادیسه 24 سرود دارد و سرگذشت بازگشت یکی از سران جنگ تروا (اولیس) است. این سفر بیش از بیست سال طول میکشد و ماجراهای مختلف و خطرناکی برای اولیس و همراهانش پیش میآید. در نهایت اولیس که همه فکر میکنند کشته شده است به زادگاهش باز میگردد و تمام متجاوزان را به مجازات میرساند.
ادبیات روم
انه ئید: یک منظومه حماسی است که ویرژیل آن را در 12 جلد و در اواخر قرن 1 قبل از میلاد سروده است. این منظومه داستان انه آس، شاهزاده تروایی است که از جنگ تروا جان سالم به در برده و بعد از سفری پرماجرا و اقامتی کوتاه در کارتاژ به ایتالیا میرسد. در این سفر ملکه کارتاژ (دیدون) عاشق انه آس میشود، اما انه آس او را رها میکند و این حرکت باعث میشود که دیدون خودکشی کرده و همین امر باعث جنگ بین مردم روم. کارتاژ میشود.
ادبیات عرب
الحماسه: نام دو کتاب از دو شاعر بزرگ عرب، ابوتمام و بحتری است.
الحماسه ابوتمام: کتابی است در ده باب که تنها در باب اولش درباره حماسه سخن رفته است و بابهای دیگر در مراثی، هجا و…است. دلیل نامگذاری کتاب به الحماسه به این دلیل است که چون باب اولش از تمام بابها مفصل تر است به آن الحماسه میگویند. در هر باب این کتاب اشعاری از دوره جاهلیت و اسلامی دیده میشود.
الحماسه بحتری هم در چند باب نوشته شده و در هر باب مجموعا اشعاری از پانصد شاعر دیده میشود.
بخش اساطیری شاهنامه از داستان کیومرث تا فریدون را شامل میشود. بخش پهلوانی آن از داستان کاوه آهنگر تا قتل رستم و بخش تاریخی شاهنامه از اواخر عهد کیانی (ظهور اسکندر) تا شکست ایرانیان از اعراب را شامل میشود
ادبیات فارسی
شاهنامه: در حدود سال 370 هجری قمری، حکیم ابوالقاسم فردوسی سرودن شاهنامه را آغاز کرد و در نهایت آن را با حدود هزار بیت در سال 400 ه.ق به پایان رساند. شاهنامه به سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم میشود.
بخش اساطیری شاهنامه از داستان کیومرث تا فریدون را شامل میشود. بخش پهلوانی آن از داستان کاوه آهنگر تا قتل رستم و بخش تاریخی شاهنامه از اواخر عهد کیانی (ظهور اسکندر) تا شکست ایرانیان از اعراب را شامل میشود. منبع اصلی داستانهای شاهنامه، خدای نامه (خوتای نامک) است.
ادبیات اروپا
سرود رولان: یک حماسه معروف فرانسوی است که در اواخر قرن یازدهم نوشته شد. این اثر شرح پهلوانیهای یک قهرمان فرانسوی به نام رولان و داستان خیانت و پهلوانی است.
بیوولف: قدیمی ترین حماسه انگلیسی است که در قرن 8 میلادی سروده شد و در آن صحنههای درگیری میان قهرمان حماسه و غول دریایی و اژدها و کشته شدن این موجودات به دست او دیده میشود.
بهشت گمشده: نام اثری است حماسی که در قرن 17 میلادی توسط جان میلتون شاعر نابینای انگلیسی و در 12 باب سروده شد. قهرمان این داستان حضرت آدم است و این حماسه روایتی از سقوط انسان است.
سرود نیبلونگن: یک حماسه آلمانی از شاعری نامعلوم که در قرن 12 میلادی سروده شد. قهرمان این داستان زیگفرید رویین تن است که یک اژدها را کشته و تمام بدنش را با خون او میشوید اما به هنگام شست شو یک برگ در میان دو شانه اش میافتد و آن نقطه ضد مرگ نمیشود و از همان نقظه و توسط هاگن کشته میشود.
کمدی الهی: یک حماسه معروف ایتالیایی است که در قرن 14 میلادی سروده شد. این کتاب از زبان اول شخص و از زبان خود شاعر است. دانته در این کتاب سفر خیالی خود به دوزخ، برزخ و بهشت را تعریف میکند. دانته در این سفر خیالی دو راهنما دارد. راهنمای او در دوزخ و برزخ، «ویرژیل» شاعر ایتالیایی است که چند قرن قبل از او زندگی کرده است و راهنمای او در بهشت (بئاتریس) است. بئاتریس زن رویاهای دانته و یک زن معمولی بوده که به دانته عشق میورزید. بئاتریس خیلی زود میمیرد و اینطور میگویند که دانته همیشه در خیابانهای فلورانس به دنبال او بوده است.
ادبیات غنایی
شعر غنایی در دو معنی به کار میرود:
۱ ـ اشعار احساسی و عاطفی.
2 ـ اشعار عاشقانه
در ادبیات ما بیشتر این معنی دوم معروف است و لذا ما محور بحث را بر آن مینهیم. برخی از منتقدان اصل اشعار عاشقانه را به روابط مرد و زن در دوران مادرسالاری ـ که جامعه تحت حکومت زن بود ـ مربوط کردهاند.
زیر بنای ادبیات عرفانی هم از این دیدگاه همان ادب غنائی است.
ادبیات غنایی داستانی
چنان که قبلا گفته شد، شعر غنایی در تعریف ادبای غرب، شعری کوتاه و غیرروایی است و اگر بلند باشد به آن شعر غنایی نمایشی میگویند. در ادبیات فارسی، چندین منظومه عالی غنایی داستانی وجود دارد مثل ویس و رامین، لیلی و مجنون و خسرو و شیرین که بلند و روایی هستند و داستانی عاشقانه را روایت میکنند.
در این داستانها موضوع اصلی بیان حالات و احساسات مربوط به وصال و فراق است.
باید به این نکته نیز توجه داشت که در ادب حماسی شاعر معمولا در داستان تصرف نمیکند و به هر حال کمتر احساسات و عواطف خود را بروز می دهد و همین طور است در ادب دراماتیک، اما در ادب غنایی، شاعر امیال و آرزوهای خود را در مواقع مناسب در قصه دخالت میدهد.
سبک ادب غنایی
چنان که گفته شد یک معنی ادب غنایی، اشعاری است که از احساسات و عواطف فردی سخن میگوید.
معنی دیگر ادب غنایی اشعار عاشقانه است. اشعار عاشقانه در ادبیات ما سه نوع است، یا با معشوقی زمینی مواجه ایم یا غزلیات عاشقانه و لفظی و یا با معشوقی آسمانی.
در ادب غنای پیشرفته (ادب عرفانی) با معشوقی نمادین و خیالی و اساطیری مواجه ایم که به هیچ وجه زمینی و دست یافتنی نیست، به اصطلاح چهره نیست. شاعر در وصف علو او وآرزوی تقرب به درگاه او سخن میگوید. و همین معشوق است، که عارفان از آن، به معبود و خدا تعبیر میکنند.
ادب غنایی و وصف
چنان که به شعرحماسی، روایی (نقلی) میگویند و غمنامه و شادی نامه را دراماتیک یعنی نمایشی میخوانند (حتی اگر به صحنه نیاید) و لذا در آن بیشتر با عمل مواجهیم.
منشا وصف طبیعت در اشعار غنایی احساس از دست دادگی باغ بهشت و روزگاران خوش گذشته است. شعر فارسی از نظر توصیف ـ بهار، باغ، صبح، شب، ستارگان و ماه و خورشید پرندگان، گیاهان، دشتها و صحراها، مجلس بزم، و باده خواری، ادوات موسیقی ـ بسیار متنوع و غنی است.
ادبیات دراماتیک یا نمایشنامه
نمایش یا درام به معنای نشان دادن، باز نمودن و مرادف اصطلاحات تماشا، تقلید و بازی است؛ در اصطلاح به هر اثری که برای اجرا در روی صحنه تئاتر توسط بازیگران نوشته شده باشد، نمایشنامه میگویند.
مهد نمایش یا درام، یونان باستان بوده است. «دراما» در یونانی به معنای کار یا عملی است که واقع میشود؛ و در اصل هنری است که روی صحنه میآید.
ادبیات نمایشی یا دراماتیک بر اساس تقسیم بندی ارسطو یکی از انواع مهم ادبیات بوده و به دو نوع کمدی و تراژدی تقسیم میشود: تراژدی، نمایشِ اعمال مهم و جدی است که در مجموع به ضدِ قهرمانِ اصلی تمام میشود و هسته داستانی ((plot به فاجعه (Catastrophe) منتهی میشود؛ این فاجعه معمولاً مرگ قهرمان تراژدی است؛ مرگی که اتفاقی نیست بلکه نتیجهی منطقی و مستقیم حوادث و مسیر داستان است. یونانیان نخستین تراژدی نویسان بودند. چند اثر مهم تراژدی دنیا عبارتند از: رمیو و ژولیت، اُتلٌو، و مکبث از شکسپیر؛ تراژدی «آندروماک» اثر «راسین».
در ادبیات ایران، نمایش به مفهوم واقعی و رسمی کمتر قدمت دارد؛ اما، با توجه به ویژگیهای تراژدی، نمایشِ سنتی «تعزیه» که قدیمیترین نمایش بومی ایران است، میتواند در چارچوب تراژدی قرار بگیرد.
نوع دوم ادب دراماتیک، «کمدی» “Comedy” است. کمدی اثری نمایشی است که با جلب توجه بیننده به خود، باعث سرگرمی میشود. هدف کمدی خنده و تفریح است؛ اما، در واقع مسایل جدی در پردهی شوخی طرح میشود؛ از نمونههای خوب کمدی «سفر دراز روز در شب» اثرِ «یوجین اونیل» و «شب دوازدهم، توفان، هیاهوی بسیاری برای هیچ» از آثارِ «شکپیر» است. شاید بتوان معادل کمدی در ایران را، در بخش نمایشهای سنتی، مثلِ بقال بازی، نمایش تخته حوضی یا سیاه بازی دانست که برای ایجاد روحیه شادی و خنده در بین مردم اجرا میشده است.
تراژدی یا غمنامه
تراژدی، نمایش اعمال مهم و جدی یی است که در مجموع به ضرر قهرمان اصلی تمام میشوند، یعنی هسته داستانی plot جدی به فاجعه Catastrophe منتهی میشود. این فاجعه معمولا مرگ جانگداز قهرمان تراژدی است. ارسطو در فن شعر در تعریف تراژدی مینویسد:
«تراژدی تقلید و محاکات است از کار و کرداری شگرف و تمام، دارای (درازی و) اندازه یی معلوم و معین، به وسیله کلامی به انواع زینتها آراسته است … و این تقلید و محاکات به وسیله کردار اشخاص تمام میگردد نه این که به واسطه نقل روایت انجام پذیرد. و شفقت و هراس را برانگیزد تا سبب تطهیر و تزکیه نفس انسان از این عواطف و انفعالات گردد.»
در تراژدی، معمولا قهرمان میمیرد و این مرگ دلخراش باعث کاتارسیس میشود. ارسطو میگوید قهرمان تراژدی در ما هم حس شفقت را بیدار میکند و هم حس وحشت و هراس را.
اما این که ارسطو از ترس و شفقت تراژیک سخن میگوید از اینجاست که قهرمان تراژدی آن قدر بد نیست که دچار چنان سرنوشت رقت آوری شود، بلکه اصلا بد نیست و حتی خوب است.
این مباحثی که ارسطو مطرح کرده است، در آثار تراژدی نویسان بزرگ یونان از قبیل آخیلوس یا آشیل و سوفکلس وائوریپیدس یا اوریپید دیده میشود و در تراژدیهای ما هم کم و بیش هست، چنان که بخت برگشتی و اشتباه را هم در رستم و سهراب میتوان دید و هم در رستم و اسفندیار.
ارسطو در تراژدی شش عامل تشخیص داده بود:
۱ ـ هسته داستانی که ترتیب منظم و منطقی حوادث و اعمال است.
۲ ـ قهرمانان و اشخاص که بازیکنان نمایشنامه باشند.
۳ ـ اندیشهها که حرفهای قهرمانان یا نتایج اعمال آنان است.
۴ ـ بیان یا گفتار که نحوه کاربرد و تاثیر کلمات در تراژدی است. طرز بیان باید سنگین و موزون باشد.
۵ ـ آوازکر، آوازهایی است که دستههای همسرایان در تراژدی میخوانند.
۶ ـ وضع صحنه یا منظر نمایش که مربوط به صحنه آرایی و صحنه سازی است.
به هر حال، اصل تعارض یا تضاد بین امیال و ارادهها و افکار، همواره در تراژدی چه قدیم و چه جدید نقش برجسته یی داشته است.
کمدی یا شادی نامه
کمدی اثری نمایشی است که با جلب توجه بیننده به خود، باعث سرگرمی میشود. هدف کمدی خنده و تفریح است؛ اما، در واقع مسایل جدی در پردهی شوخی طرح میشود؛ از نمونههای خوب کمدی «سفر دراز روز در شب» اثرِ «یوجین اونیل» و «شب دوازدهم، توفان، هیاهوی بسیاری برای هیچ» از آثارِ «شکپیر» است. شاید بتوان معادل کمدی در ایران را، در بخش نمایشهای سنتی، مثلِ بقال بازی، نمایش تخته حوضی یا سیاه بازی دانست که برای ایجاد روحیه شادی و خنده در بین مردم اجرا میشده است.
منابع و مآخذ
وبسایت اینترنتی «چهارگوش» به آدرس www.4goush.net
قسمتهایی که با «…………………………….» مشخص شدهاند از مقاله حذف شده و فقط در نسخه word و Pdf موجود هستند.
لطفا برای دریافت نسخه کامل این مقاله فایلهای word و pdf را دانلود نمائید.
با خرید این محصول فایل word و PDF مربوط به این مقاله را دریافت خواهید کرد.
لینک دانلود بیدرنگ پس از پرداخت نمایش داده شده و فایل فشرده مربوط به این مقاله آماده دانلود خواهد بود.
تعداد صفحات: 15 صفحه | حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت | فونت استفاده شده: B Zar | به همراه صفحه اول و عکس
رمز فایل فشرده: www.4goush.net