اخلاق سیاسى اجتماعى کارگزاران در نهج البلاغه
امیرالمؤمنین علیه السلام پس از رسیدن به حکومت و عزل کارگزاران عثمان، به نصب افراد لایق و شایسته در جامعه اسلامى پرداختند و در این راستا توصیههاى اخلاقى فراوانى به کارگزاران خود کردند و اعمال و رفتار آنان را زیر نظر گرفتند. در این مقال، شمهاى از توصیههاى ایشان در خصوص اخلاق سیاسى – اجتماعى به کارگزاران مورد بررسى قرار گرفته است؛ ازجمله دستورالعملهاى معنوى، دورى از خشم، سادهزیستى، عدم رفاهزدگى، عدالت و اخلاق عمومى. و در آخر نیز عملکرد امام در برخورد با کارگزاران خیانتکار مطرح شده است و هدف اصلى، بیان اهمیت رفتار و عملکرد افرادى است که حکومت مردم را به عهده مىگیرند و مسؤول جان، مال و آبروى مردم مىگردند.
بیعت
در اندیشه سیاسى على علیه السلام جایگاهى ویژه و مهم دارد و وسیله تحقق حکومت و مقبولیت آن و عاملى براى اجراى برنامهها و فرمانهاى دولت است. به وسیله بیعت، حاکم خود را متعهد و ملتزم به اهداف و برنامههایى مىداند که مردم در آن خصوص با وى بیعت کردهاند.
بنابراین از نظر سیاسى و حکومتى، بیعت وسیله ابقاى دولت و قاطعیت آن است. این امر در سخنان و نامههاى امیرالمؤمنین علیه السلام مکررا و در مواضع مختلف وارد شده است. [1] چنانکه در نامهاى به معاویه نوشته است: انه بایعنى القوم الذین بایعوا ابابکر و عمر و عثمان على ما بایعوهم علیه، فلم یکن للشاهد ان یختار و للغائب ان یرد، و انما الشورى للمهاجرین و الانصار، فان اجتمعوا على رجل و سموه اماما کان ذلک لله رضى، فان خرج بین امرهم خارج بطعن، او بدعه ردوه الى ما حرج منه، فان ابى قاتلوه على اتباعه غیر سبیل المؤمنین و ولا والله بما تولى؛ «همانا کسانى با من بیعت کردهاند که با ابابکر و عمر و عثمان با همان شرایط بیعت کردهاند. پس آن که در بیعت حضور داشت، نمىتواند بیعت مردم را نپذیرد. همانا شوراى مسلمانان، از آن مهاجران و انصار است. پس اگر بر امامت کسى گردآمدند و او را امام خود خواندند، خشنودى خدا هم در آن است. حال اگر کسى کار آنان را نکوهش کند یا بدعتى پدید آورد، او را به جایگاه بیعت قانونى باز مىگردانند، اگر سرباز زد با او پیکار مىکند؛ زیرا به راه مسلمانان در نیامده است، خدا هم او را در گمراهىاش رها مىکند». بر همین اساس حقوق و تکالیف کارگزاران و مردم سامان مىیابد و هر کدام حقى بر گردن دیگرى دارد؛ چنانکه حضرت على علیه السلام پس از شکست شورشیان خوارج طى خطبهاى مىفرمایند: ایها الناس! ان لى علیکم حقا و لکم على حق فاما حقکم على ما لنصیحه لکم، و توفیر فیئکم علیکم، و تعلیمکم کیلا تجهلوا، و تادیبکم کیما تعلموا. و اما حقى علیکم فالوفاء بالبیعه، و النصیحه فى المشهد و المغیب و الاجابه حین ادعوکم و الطاعه حین آمرکم. [2] «اى مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقى واجب شده است، حق شما برمن، آن که از خیرخواهى شما دریغ نورزم و بیتالمال را میان شما عادلانه قسمت کنم، و شما را آموزش دهم تا بیسواد و نادان نمانید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگى را بدانید. و اما حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید، و در آشکار و نهان برایم خیرخواهى کنید؛ هرگاه شما را فرا خواندم، اجابت نمایید و هرگاه فرمان دادم، اطاعت کنید»…
- فهرست مطالب
- بیعت… 3
- دستورالعملهاى مذهبى.. 5
- ساده زیستى و عدم رفاه زدگى.. 9
- امانتدارى.. 11
- فرو نشاندن خشم.. 12
- جمعآورى و تقسیم بیتالمال. 13
- عدالت… 16
- اخلاق عمومى.. 17
- هشدار به کارگزاران. 19
- منابع: 20
- پىنوشتها 21
قسمتهایی از این مقاله حذف شده و نسخه کامل آن فقط در فایلهای word و Pdf قابل دانلود است.
لطفا برای دریافت نسخه کامل این مقاله فایلهای word و pdf را دانلود نمائید.
با خرید این محصول فایل word و PDF مربوط به این مقاله را دریافت خواهید کرد.
لینک دانلود بیدرنگ پس از پرداخت نمایش داده شده و فایل فشرده مربوط به این مقاله آماده دانلود خواهد بود.
تعداد صفحات: 22 صفحه | حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت | فونت استفاده شده: B Zar | به همراه صفحه اول
رمز فایل فشرده: www.4goush.net