معبد آرتمیس ترکیه
این شگفتی دنیای باستان را بیشتر به معبد دیانا میشناسند. معبد آرتمیس در اِفِسوس، شهری باستانی در یونان که در حدود ۵۰ کیلومتری ازمیر ترکیه واقع شده است، قرار دارد. این معبد به آرتمیس الهه یونانیِ دوشیزه و شکارچی، خواهر دوقولوی آپولو اهدا شده است.
این الوهیت در دوران یونان کهن به عنوان نماد باروری بود. آرتمیس یونانی اندکی با اِفِسوسی فرق دارد. الهه افسوسی نماد باروری و یونانی اش الهه شکار بود. اعتقاد بر این است که پرستش الهه افسوسی چندین قرن قبل تراز الهه یونانی میباشد. احتمالا پرستش آرتمیس ریشه در پرستش اِفِسوسیان دارد. معبد از عصر برنز چندین بار ساخته و ویران و بازسازی شد. با این حال جز هفت عجایب دنیاست که پروژه ای ۱۲۰ ساله از دوران کروسوس لیدیا بود.
آنتی پاتر صیدانی معبد آرتمیس را با این کلمات توصیف میکند:
من در طول عمر خود زیباییهای بیشماری را دیدم. نظیر دیوار بلند بابل که به جاده ای ارابه رو متصل بود، مجسمه زئوس آلفیوس، باغهای معلق، مجسمه بسیار عظیم خورشید، هرم بلندی که معلق بود و حرکت میکرد، مقبره وسیع ماسلوس. اما زیبایی و شکوه خانه آرتمیس که گویی سوار بر ابرها بود بجز اولمپیوس نسبت به بقیه جاهای دیدنی بسیار چشم گیر و دلنواز بود.
اما تعریفی که پلینی از آنجا کرد دقیق تر بنظر میرسد:
معبد ۱۱۵ متر درازا و ۵۵ متر پهنا دارد و سه مرتبه از پارت نون آتن بزرگ تر است. و عمده ساختمان آن از سنگ مرمر است که با ۱۲۷ ستون احاطه شده و هر ستون ۱۸ متر ارتفاع دارد. آنجا دائما توسط کشیش ها، راهبهها، موزیسینها و آکروبات بازها پر شده است.
هرم مقدس آرتمیس قبل از اینکه بعنوان یکی از عجایب هفتگانه در نظر گرفته شود، قرنهای متمادی به عنوان مرکز مذهبی مهمی استفاده میشد. داستانهای یونان باستان منشا پرستش آرتمیس در اِفِسوس را به آمازونیهای افسانه ای نسبت میدهد. تا قبل از جنگ جهانی اول بر اثر کاووشهای باستان شناسان، سه معبد متوالی که در یک مکان روی هم قرار گرفته اند، کشف شد. هر چند این معبد در حدود ۵۵۰ قبل از میلاد به فرمان شاه لیدیا کروسوس به دست معمار کریتان کرسیفرون و پسرش ساخته شده بود.
معبد آرتمیس بیش از ۱۰۰۰ مورد از مجسمههای هنرمندان معروف نظیر پولیکلیتوس، فیدیاس، فرادمون و کریسیلاس را در خود جای داده بود. بسیاری از مجسمهها از آمازونی هایی بود که بر طبق افسانهها، اِفِسوس را بنا نهادند. امروزه بسیاری از نقش برجستههایی که برای تزیین ستونها به کار میرفت در موزه بریتانیا نگهداری میشود. بخاطر این که مکان معبد در یک منطقه بسیار مهم اقتصادی واقع شده بود، از دیرباز توریستهای زیادی را جذب خود میکرد. همین طور زائران، تاجران و پادشاهانی که به الهههای معبد جواهرات و کالاهای گران بها هدیه میدادند.
طبق کتاب مقدس “اعمال” جان (در قرن دوم) یکی از حواریون در معبد آرتمیس برای بیرون راندن شیاطین دست به نیایش زد و ناگهان محراب آرتمیس فرو ریخت و به تکههای بیشماری بدل گشت و نصف معبد ویران شد. در همان لحظه بسیاری از اِفِسوسیان مسیحی شدند. در قرن چهارم اکثر افسوسیان به دین مسیح ایمان آوردند و در سال ۳۹۱ معابد مشکران به فرمان امپراطوری روم بسته شد. سرانجام معبد در سال ۴۰۱ میلادی توسط گروهی از مردم به رهبری سنت جان کریستوم ویران گشت و بسیاری از سنگ هایش صرف ساختن بناهای دیگر، منجمله مسجد معروف ایا صوفیه شد.
مکان معبد در سال ۱۸۶۹ به مدد هیئت اعزامی موزه بریتانیا، کشف شد. با شروع قرن بیستم، بسیاری از قطعات بجای مانده از معبد آرتمیس پیدا شد و در ساختن اتاق اِفِسوسیان در موزه بریتانیا بکار رفت. امروزه در مکان اصلی معبد فقط چندین ستون و تعدادی قطعه سنگ یافت میشود.
آرامگاه ماسولوس ترکیه
معبد شاه ماسولوس یعنی هالیکارناسوس که به معبد ماسولو معروف است توسط ساتراپ (یکی از حاکمان محلی پادشاه ایران) و همسرش ساخته شد. این بنا از نظر یونانیان باستان یکی از عجایب هفتگانه دنیا به شمار میآید. معبد، ساختمانی مستطیل شکل داشت و ارتفاع آن تا حدود ۴۰ متر میرسید. آن را روی تپه ای مشرف به شهر ساخته بودند که دور تا دور آن را حیاط بزرگی احاطه میکرد. در مرکز آن سکوی سنگی ای وجود داشت که توسط پلکانی زیبا با شیرهای سنگی دورش، به بالای سکو وصل میشد. برای تزیین دیوار خارجی، از مجسمه ی الهههای باستان استفاده کردند و در هر گوشه از معبد مجسمه مردان جنگی و سلحشور سوار بر اسب قرار گرفته بود.
در مرکز سکو، معبد اصلی قرار داشت که از سنگ مرمر بود. روی دیوار آن سنگ برجستههایی از صحنههای تاریخی و اساطیری یونان حکاکی شده بود. صحنههایی نظیر نبرد سنتارها و لپیدها و یا صحنه ی نبرد آمازونیهای افسانه ای. در چهار طرف معبد ۹ ستون باریک قرار گرفته بود و بین هر ۲ ستون یک مجسمه سنگی وجود داشت. پشت ستونها نیز قالب سفتی بود که وزن سقف بزرگ و هرمی شکلش را تحمل میکرد.
ساخت معبد هالیکارناسوس در حدود ۳۵۰ سال قبل از میلاد به اتمام رسید. ماسولوس پادشاه کاریا بین سالهای ۳۷۷ تا ۳۵۳ قبل از میلاد بود که پایتخت خود را از کاریا بههالیکارناسوس انتقال داد. در واقع ساخت این معبد عقیده ی همسر پادشاه، آرتمیس بود. ساخت معبد از زمان حیات ماسولوس آغاز شد. ملکه برای پیدا کردند بهترین و با استعداد ترین هنرمندان آن زمان، پیغامهای فراوانی به یونان فرستاد. یکی از این هنرمندان اسکوپاس بود که مهندسی معبد آرتمیس را بر عهده داشت.
پس از مرگ ماسولوس، جزیره رودس که قبلا توسط او فتح شده بود، بر علیههالیکارناسوس طغیان کرد، اما ملکه آرتمیس با درایت خود توانست آنها را شکست دهد. آرتمیس سالهای زیادی بعد از مرگ شوهرش زنده ماند و سرانجام در همان معبدی که فرمان ساختش را داده بود آرام گرفت. اما معبد هنوز نیمه کاره بود. سالیان بعد صنعتگران و مهندسان برای بقای نام خود و همچنین برجای ماندن هنر مجسمه سازی آن را به پایان رساندند.
معبد سالیان سال از حملات و تهاجم هایی نظیر حمله اسکندر در سال ۳۳۴ قبل از میلاد و همچنین حمله دزدان دریایی در ۶۲ سال قبل از میلاد، سالم باقی ماند و تا ۱۶ قرن در شرایط خوب و پا بر جا بود. اما بعدها بر اثر زمین لرزه ای سقف و چندین ستونش ویران شد. در قرن ۱۵ در طی جنگهای صلیبی شوالیه سنت جان از مالتا ناحیههالیکارناسوس را مورد تاخت و تاز قرار داد و برای ساخت قلعه خود از سنگها و مجسمههای معبد استفاده کرد. در سال ۱۵۲۲ تقریبا تمام بلوکها از محل اصلی خود جدا شد و برای ساخت بناهای دیگر مورد استفاده قرار گرفت. اما امروزه هنوز سنگهای مرمر و صیقلی شده اش در قلعه بودرام موجود است. در قرن ۱۹ بسیاری از مجسمهها از بودرام به موزه بریتانیا انتقال داده شد. در سال ۱۸۵۲ چارلز توماس نیوتن باستان شناس بریتانیایی محل آرامگاه ماسولوس را کشف کرد. او همچنین پلکان و پایهها و بخشی از نقشه برجستهها و سقف معبد را پیدا نمود.
امروزه میتوان بسیاری از آثار کشف شده از آن دوران را در موزه بریتانیا پیدا کرد. بعضی از ساختمانهای امروزی نیز از معبد ماسولو الهام گرفته اند که در ادامه به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم. معبد گرانت در نیویورک. تالار شهر لوس آنجلس. معبد یادبود در ملبورن. خانه معبد در واشنگتن دی سی. کلیسای سنت جرج بلومبوری در لندن.
فانوس اسکندریه
فانوس اسکندریه یکی از هفت عجایب جهان باستان است. این فانوس عظیم در جزیره فاروس در ساحل شهر اسکندریه مصر قرار داشت و به منظور هدایت ملوانانی که قصد سفر به این شهر را داشتند، توسط اسکندر مقدونی بنا شد و در حدود ۱۵ قرن روشن بود. متاسفانه این فانوس یکی از شش شگفتی جهان باستان بشمار میآید که دیگر اثری از آن باقی نمانده است. معمولا از آن برای کمک به دریانوردان برای یافتن ساحل و دیدبانان برای رویت کشتیهای جنگی استفاده میشد.
دو تل آتش بزرگ در بالای فانوس قرار داشت که در شب روشن میشد و نور عظیمی را ایجاد میکرد. همینطور در بدنه ی فانوس از آینههای جلا یافته استفاده شده بود که در طول روز اشعه خورشید را به زیبایی منعکس میکرد. در کل ساختار فانوس را میتوان به سه بخش کلی تقسیم نمود: ۱- پایه مستطیل شکل. ۲- بخش هشت ضلعی میانی. ۳- بخش استوانه ایی بالای فانوس.
در ورودی فانوس اسکندریه شامل طاق بلندی بود تا حیوانات بارکش براحتی از آن عبور کنند. در برخی از افسانههای کهن به این نکته اشاره شده است که فانوس میتوانست تا ۵۶ کلیومتری اطراف خود را روشن نماید، البته باور این داستان بسیار دشوار و دور از ذهن میباشد. برخی از تاریخ نگاران ارتفاع آن را بین ۱۰۰ تا ۱۸۰ متر تخمین زده بودند که با این وجود بعد از هرم برگ جیزه بزرگترین ساختمان جهان بشمار میآمد.
ساخت این فانوس احتمالاً ۳۰۰ سال قبل از میلاد و به دستور فرمانده بطلیموس که یکی از ژنرالهای اسکندر مقدونی بود آغاز شد و تا ۲۸۵ سال قبل از میلاد به اتمام رسید. نام معمار فانوس اسکندریه sostratus بود، ولی به دستور بطلیموس او نباید نام خود را روی اثر مینگاشت و باید فقط نام بطلیموس در سردر آن نصب میشد. وی نیز نام خود را با زیرکی، زیر پوششی از گچ پنهان کرد.
عملاً در طول سه قرن از این فانوس استفاده میشد. در سال ۷۹۶ طبقه بالایی فانوس به دلیل فرسودگی از بین رفت. ۱۰۰ سال بعد و توسط سلطان تلون (Toulun 868-884) این بنا به مسجد تغییر کاربری داد. در سال ۱۱۸۳ گردشگری مسلمان به نام ابن حبیر این بنا را چنین توصیف کرد: “چشم قادر به دیدن کل این بنا نیست و کلمات قادر به توصیف عظمتش نیستند”.
متاسفانه در زمین لرزه سالهای ۱۳۰۳ و ۱۳۲۳ آسیب جدی به بنا وارد شد. در سال ۱۴۸۰ سلطان Qaitbay از بلوکهای تخریب شده این بنا برای ساختن قصر خود استفاده کرد، و اینجا بود که فانوس اسکندریه به نابودی کشیده شد. در سال ۱۹۹۴ باستان شناسان توانستند بلوکهای مربوط به این بنا را که در زیر آب غرق شده بود پیدا کنند
غول رودس یونان
غول رودس یکی از عجایب دوران باستان بشمار میآید و در جزیره ای به همین نام در یونان واقع شده است. این مجسمه به عنوان نماد هلیوس، یکی از خدایان یونان، در قرن سوم قبل از میلاد ساخته شد. جزیره رودس بر اساس افسانهها عمدتا به ماشینهای جنگی اش شهرت داشت. غول رودس در ورودی بندرگاه جزیره رودس و روی پایههای ۱۵ متری از جنس سنگ مرمر سفید، قرار گرفته بود. در ابتدا مجسمه را از سنگ تراشیدند و بعد برای زیبا جلوه دادن آن رویش را با ورقههای برنزی پوشاندند. باستان شناسان اندازه مجسمه ی را تقریبا با مجسمه ی آزادی نیویورک (۳۳متر) که توسط آگوست بالتولوچی فرانسوی ساخته شده، برابر میدانند. بنا به گفته ی بالتولوچی الگوی اصلی مجسمه ی آزادی، شگفتیهای دوران باستان بوده است. بر اساس گفتهها مجسمه به صورت ایستاده با پاهایی که هرکدام روی یک ستون قرار داشت، ساخته شده بود.
بعد از مرگ اسکندر، سرزمینهای امپراطوری اش بین ژنرالها تقسیم شد و منطقه رودس بهمراه تجارت مدیترانه ی شرقی به “پتولومی” رسید. اما “آنتیگونس” و “دیمیتریوس” دیگر ژنرالهای اسکندر با این تصمیم مخالفت کردند و به دنبال آن با سپاهی متشکل از ۴۰۰۰۰ مرد جنگی و با وسایل و تجهیزات بیشمار ( منجنیق و … ) به منطقه رودس حمله کردند. سرانجام پتولومی تنها با کمک ۷۰۰۰ سرباز شجاع توانست آن منطقه را بازپس گیرد. رودسیها به برکت این پیروزی و برای یادبود، تصمیم به ساخت مجسمه ی خدای خورشید (هلیوس) گرفتند. سرانجام مجسمه ردوس توسط “چارلز لیندز” که طراح مجسمههای غول پیکر بیشماری بود در سال ۲۸۲ قبل از میلاد ساخته شد.
بر اثر حادثه ی تلخی که ۵۶ سال بعد و بر اثر زمین لرزه به آن وارد شد، مجسمه سقوط کرد. پتولومی سوم تصمیم به بازسازی مجسمه گرفته بود اما بر اساس خرافات یونانیها و ترس از خشونت خدای خورشید، اینکار صورت نگرفت.
بقایای مجسمه رودس در حدود ۸۰۰ سال پا برجا بود و مردم زیادی در دوره ی باستان از آن دیدن کردند. در سال ۱۹۸۹ اعتقاد باستان شناسان بر این شد که تکههایی از مجسمه در بستر دریا وجود دارد اما متاسفانه هیچگاه سرمایه و همتی برای کاوش و اثبات این فرضیه فراهم نشد.
مجسمه زئوس
مجسمه زئوس با ارتفاعی در حدود ۱۲ متر (۳۹ پا) یکی از عجایب هفتگانه جهان باستان به شمار میآید که هرودوت، مورخ معروف یونانی آن را در فهرست خود آورده است. بنا به گفته ی وی، این مجسمه در ۱۵۰ کیلومتری غرب آتن و در معبدی در شهر المپیا واقع شده بود. المپیا شهری در کشور یونان میباشد که اولین بازیهای المپیک در آنجا جشن گرفته میشد ه. مجسمه ی زئوس توسط پیکر تراش یونانی با نام فیدیاس _سازنده ی مجسمه ی آتنا در پارتونون_ و به افتخار پادشاهی خدایان یونانی ساخته شده است. این مجسمه مدتها به عنوان معروف ترین مجسمه ی یونان بشمار میرفت. جنس مجسمه از عاجی بود که رویش را روکشی از طلا احاطه کرده بود. مردمانی که زئوس را در قرن دوم قبل از میلاد دیده بودند وی را چنین توصیف کرده اند: زئوس نشسته بر تختی حیرت انگیز از چوب سدر است که با آبنوس، طلا و سنگهای قیمتی و عاج فیل تزیین داده شده. در طرف راست او نشانی از پیروزی و در طرف چپش عصایی سلطنتی قرار دارد که با فلزات و جواهرات قیمتی آراسته شده است که روی آن عقابی خودنمایی میکند.
تخمین زده میشود معبدی که مجسمه ی زئوس در آن قرار داشته بین ۲۵۶ تا ۲۶۶ سال قبل از میلاد توسط “لیبون” معمار یونانیِ زاده ی اِلیس (شهری در نزدیکی المپیا) با سبک و سیاقی همانند پارتون آتن ساخته شده است. اما قطعه اصلی معبد که مد نظر ما نیز میباشد، مجسمه ی زئوس است که در حدود سال ۴۳۲ میلادی توسط فیدیاس ساخته شده. یونانیها بر این باور بودند که مجسمه ی زئوس خدای مجسم آنها است و به همین دلیل آن را بسیار چشمگیر و به سبک مجسمههای بزرگ آن زمان ساختند. بنا به روایات از فیدیاس درباره ی الهامی که به او شد تا مجسمه ی باشکوه را بسازد سوال کردند که آیا او نزد زئوس رفت یا زئوس از آسمانها به نزد او آمد. در پاسخ به آنان فیدیاس گفت: “به وسیله ی الهامی که از یکی از نشانههای ایلیاد هومر گرفتم، پسر کرونوس با آن ابروهای سیاه پر پشتش سری به جانب من تکان داد که انگار تمام المپیا با این کارش به لرزه در آمد و با این کارش مرا مامور ساخت این مجسمه کرد “. از آنجا که آب و هوای المپیا بسیار نمناک و مرطوب بود، مجسمه زئوس به مراقبت شدید نیاز داشت تا بر پیکره ی او هیچگونه خللی وارد نشود. به همین منظور فیدیاس خود مسئول نگهداری از مجسمه شد و هر بار با روغن مخصوصی باعث جلا دادن و سالم ماندن آن میشد.
دو نظریه راجع به تخریب مجسمه زئوس وجود دارد که هر دوی آنها چندان قطعی و مسلم نمیباشند. طبق نظریه ی “جورج آلدرنوس” مورخ بیزانسی، در زمان حمل این مجسمه به قسطنطنیه به علت بی احتیاطی نگهبانان، آتش بزرگی در کاروان به وقوع پیوست که باعث از بین رفتن مجسمه شد. روایت دیگری هم هست که میگوید این آتش در خود معبد زئوس شکل گرفت و مجسمه و معبد با هم به خاکستر تبدیل شدند. باستان شناسان بین سالهای ۱۹۵۴_۱۹۵۷ در حفاریهای خود وسایل و ابزارهایی را پیدا کردند “پاسانیو” این ادوات را متعلق به فیدیاس میدانست و دانشمندان با استفاده از همین ابزارها توانستند سن تقریبی مجسمه را حدس بزنند. در حال حاضر چندین مجسمه در سطح جهان وجود دارد که تداعی کننده ی زئوس المپیا میباشند به عنوان مثال مجسمه ی آبراهام لینکلن در بنای یادبود لینکلن در واشینگتن دی سی. مجسمه ی زئوس المپیا از حدود ۲۵۰۰ سال پیش تا به حال منبع الهام بسیاری از هنرمندان بوده است و در حال حاضر نیز جزو معروفترین مجسمههایی است که تا به امروز توسط بشر ساخته شده است.
هرم بزرگ جیزه
هرم بزرگ جیزه جزو اولین شگفتیهای دنیا است که توسط یونانیها به هرم بزرگ خوفو و یا هرم بزرگ فرعون خئوپس نیز معروف است. این هرم یکی از عجایب جهان باستان میباشد که از گذشته بیادگار مانده است. سالانه گردشگران بیشماری از سراسر دنیا برای دیدن این بنا به گورستان جیزه که نزدیک به شهر قاهره (پایتخت مصر) است سفر میکنند. جرم تقریبی این بنا ۵٫۹ میلی ون تن و حجمش ۲٫۶ میلیون متر مکعب تخمین زده میشود. هرم جیزه از سنگهای درخشان و سفید پوشیده شده است و هنگامی که پرتو خورشید به آن میتابد بسان جواهری در زیر نور آفتاب تلالو میکند و این شگفتی نشان دهندهی کمال طراحی در ساخت بنا در جهان باستان است. گردشگران بسیاری که از هرم بزرگ جیزه بازدید کردند اتفاق نظر دارند که محیطی بسیار معنوی و سرشار از انرژی مثبت در آنجا حکم فرماست و سالانه گروههای مذهبی زیادی بعنوان مکانی معنوی و عرفانی از این بنا دیدن میکنند.
مورخان معتقد هستند که هرم بزرگ جیزه در دورهی سلسلهی چهارم فراعنه مصر و به فرمان فرعون خئوپس (۲۵۶۰ سال قبل از میلاد) ساخته شده و اتمام آن در حدود بیست سال به طول انجامید. این بنا با ارتفاع ۱۴۶ متری که دارد در حدود ۳۸۰۰ سال بلندترین بنا در کل جهان بشمار میآمد. هرودت، تاریخ نویس مشهور، اعتقاد دارد که برای ساخت این بنا به کارگرانی در حدود ۱۰۰۰۰ نفر احتیاج بوده است. پیش از این عقیده بر این بود که این کارگران هم گی برده بودند ولی دانشمندان کنونی معتقدند که آنها همگی کارگانی ورزیده و با حقوق و دستمزد بودند که گواه این نظر هم گورستان کارگران است که در نزدیکی جیزه موجود میباشد. این هرم تنها هرم مصری است که هم راه عبور برای بالا رفتن و هم پایین آمدن را دارا میباشد.
عقیدهی عامه بر این اصل استوار است که این مکان مقبرهی فراعنه میباشد، اما میدانیم هواکشهایی در سراسر بنا وجود دارد که علت این امر هنوز روشن نشده است زیرا مومیاییهای فراعنه احتیاجی به این هواکشها نداشتند و بعلاوه هیچ مومیایی یا هیچ بقایایی از اجساد در داخل این هرم کشف نشده است. این دلایل باعث میشود که بسیاری از مصری شناسان و دانشمندان بر این عقیدهی خود پافشاری کنند که این هرمها برای اجرای مراسم مذهبی و تشریفاتی و سنتی بکار گرفته میشدند. البته هنوز هم نمیتوان دقیقا علت ایجاد این بنای سمبولیسم را مشخص کرد.
بسیاری از دانشمندان و باستان شناسان احتمال میدهند سنگهایی که در ساخت این بنا مورد استفاده قرار گرفتهاند از معادن استخراج میشدند و بعد کارگران آنها را به سوی این مکان منتقل میکردند. نکتهی مهم دیگری که در ساخت این بنا بکار رفته موقعیت آن است. هرم بزرگ جیزه طوری جهت بندی شده است که موقعیت خاص ستارهها را در حدود ۳۰۰۰ سال پیش نشان میدهد (ستارههای B-Ursae Minoris و Z-ursae Majoris). در داخل هرم سه اتاق وجود دارد که بزرگترین آن در پایین ترین طبقه ی هرم است. جزئیات عجیبی در مورد این اتاقها وجود دارد که توسط رباتی که مخترع آن یک مهندس آلمانی بنام آقای رادولف گانتن برینک بود کشف شد. تابوت فرعون که از گرانیت قرمز ساخته شده بیش از حد کوتاه است و دانشمندان بر این باورند که این تابوت برای بدن انسان طراحی نشده است!
هرم بزرگ جیزه جزو یکی از عجایب هفتگانه جهان باستان میباشد.
باغهای معلق بابل
به گفتهی مورخان یونانی باغهای شگفتانگیز و زیبای بابل به دستور شاه نبوچادنزار دوم (بختالنصر دوم) در حدود شش صد سال قبل از میلاد مسیح ساخته شد است. بر طبق روایات متعدد علت احداث این باغ هدیه و پیشکشی نبوچادنزار به همسر خود آمیتیس، دختر پادشاه مادها بود. آن دو برای اتحاد و دوستی بین ملت هایشان تن به این ازدواج داده بودند. ملکه که در سرزمین مادری خود به کوهستان سرسبز و پوشیده از گل و گیاه عادت کرده بود با آمدن به بابل و دیدن دشتهای آفتاب سوخته و خشک آنجا دلگیر و افسرده شد. شاه نبوچادنزار دوم نیز برای شاد کردن همسرش به زیردستانش دستور داد تا کوهی مصنوعی به همراه پشت بامهای سرسبز و پر از درخت احداث کنند.
با این وجود تعداد بیشماری از تاریخ دانان و مورخان عصر جدید درباره وجود این باغها دچار تردید شدهاند و دلیل موجه خود را موجود نبودن هیچ گونه لوح و نشانی از دوران سومریها درباره باغهای معلق بابل میدانند. البته شرح حالهایی از قصرها و شهرهای عصر شاه نبوچادنزار دوم وجود دارد ولی بسیار جای شگفتی است که فقط تاریخ نویسان یونانی از وجود این باغهای زیبا و سرسبز بگویند و خود باستان شناسان محلی به هیچ عنوان خبری از این باغها ندهند.
تاریخ دانان عصر حاضر علت زبانزد شدن باغهای معلق بابل را به این صورت شرح میدهند که سربازان اسکندر مقدونی هنگامی که از بابل به سوی کشور خود یعنی یونان بازگشتند، برای هموطنان خود از باغها و بامهای سرسبز و همینطور سنگ فرشهای تمیز و مرتب بابل سخن گفتند. شاعران یونانی نیز توصیفاتی را از باغهای معلق بابل و از زبان این سربازان برای عصر ما به عنوان یکی از عجایب جهان به یادگار گذاشتند.
منابع و مآخذ
وبسایت اینترنتی «چهارگوش» به آدرس www.4goush.net
با خرید این محصول فایل word و PDF مربوط به این مقاله را دریافت خواهید کرد.
لینک دانلود بیدرنگ پس از پرداخت نمایش داده شده و فایل فشرده مربوط به این مقاله آماده دانلود خواهد بود.
تعداد صفحات: 14 صفحه | حجم فایل: در حدود 1 مگابایت | فونت استفاده شده: B Zar | به همراه صفحه اول و عکس