اخلاق سیاسى اجتماعى کارگزاران در نهج البلاغه (۲۲ صفحه)

امتیاز 0 از 0 نفر

اخلاق سیاسى اجتماعى کارگزاران در نهج البلاغه

امیرالمؤمنین علیه السلام پس از رسیدن به حکومت و عزل کارگزاران عثمان، به نصب افراد لایق و شایسته در جامعه اسلامى پرداختند و در این راستا توصیه‏هاى اخلاقى فراوانى به کارگزاران خود کردند و اعمال و رفتار آنان را زیر نظر گرفتند. در این مقال، شمه‏اى از توصیه‏هاى ایشان در خصوص اخلاق سیاسى – اجتماعى به کارگزاران مورد بررسى قرار گرفته است؛ ازجمله دستورالعملهاى معنوى، دورى از خشم، ساده‏زیستى، عدم رفاه‏زدگى، عدالت و اخلاق عمومى. و در آخر نیز عملکرد امام در برخورد با کارگزاران خیانتکار مطرح شده است و هدف اصلى، بیان اهمیت رفتار و عملکرد افرادى است که حکومت مردم را به عهده مى‏گیرند و مسؤول جان، مال و آبروى مردم مى‏گردند.

بیعت

در اندیشه سیاسى على علیه السلام جایگاهى ویژه و مهم دارد و وسیله تحقق حکومت و مقبولیت آن و عاملى براى اجراى برنامه‏ها و فرمانهاى دولت است. به وسیله بیعت، حاکم خود را متعهد و ملتزم به اهداف و برنامه‏هایى مى‏داند که مردم در آن خصوص با وى بیعت کرده‏اند.

بنابراین از نظر سیاسى و حکومتى، بیعت وسیله ابقاى دولت و قاطعیت آن است. این امر در سخنان و نامه‏هاى امیرالمؤمنین علیه السلام مکررا و در مواضع مختلف وارد شده است. [1] چنانکه در نامه‏اى به معاویه نوشته است: انه بایعنى القوم الذین بایعوا ابابکر و عمر و عثمان على ما بایعوهم علیه، فلم یکن للشاهد ان یختار و للغائب ان یرد، و انما الشورى للمهاجرین و الانصار، فان اجتمعوا على رجل و سموه اماما کان ذلک لله رضى، فان خرج بین امرهم خارج بطعن، او بدعه ردوه الى ما حرج منه، فان ابى قاتلوه على اتباعه غیر سبیل المؤمنین و ولا والله بما تولى؛ «همانا کسانى با من بیعت کرده‏اند که با ابابکر و عمر و عثمان با همان شرایط بیعت کرده‏اند. پس آن که در بیعت حضور داشت، نمى‏تواند بیعت مردم را نپذیرد. همانا شوراى مسلمانان، از آن مهاجران و انصار است. پس اگر بر امامت کسى گردآمدند و او را امام خود خواندند، خشنودى خدا هم در آن است. حال اگر کسى کار آنان را نکوهش کند یا بدعتى پدید آورد، او را به جایگاه بیعت قانونى باز مى‏گردانند، اگر سرباز زد با او پیکار مى‏کند؛ زیرا به راه مسلمانان در نیامده است، خدا هم او را در گمراهى‏اش رها مى‏کند». بر همین اساس حقوق و تکالیف کارگزاران و مردم سامان مى‏یابد و هر کدام حقى بر گردن دیگرى دارد؛ چنانکه حضرت على علیه السلام پس از شکست شورشیان خوارج طى خطبه‏اى مى‏فرمایند: ایها الناس! ان لى علیکم حقا و لکم على حق فاما حقکم على ما لنصیحه لکم، و توفیر فیئکم علیکم، و تعلیمکم کیلا تجهلوا، و تادیبکم کیما تعلموا. و اما حقى علیکم فالوفاء بالبیعه، و النصیحه فى المشهد و المغیب و الاجابه حین ادعوکم و الطاعه حین آمرکم. [2] «اى مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقى واجب شده است، حق شما برمن، آن که از خیرخواهى شما دریغ نورزم و بیت‏المال را میان شما عادلانه قسمت کنم، و شما را آموزش دهم تا بیسواد و نادان نمانید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگى را بدانید. و اما حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید، و در آشکار و نهان برایم خیرخواهى کنید؛ هرگاه شما را فرا خواندم، اجابت نمایید و هرگاه فرمان دادم، اطاعت کنید»…

 

  • فهرست مطالب
  • بیعت… 3
  • دستورالعملهاى مذهبى.. 5
  • ساده زیستى و عدم رفاه زدگى.. 9
  • امانتدارى.. 11
  • فرو نشاندن خشم.. 12
  • جمع‏آورى و تقسیم بیت‏المال. 13
  • عدالت… 16
  • اخلاق عمومى.. 17
  • هشدار به کارگزاران. 19
  • منابع: 20
  • پى‏نوشت‏ها 21

 

 

قسمت‌هایی از این مقاله حذف شده و نسخه کامل آن فقط در فایل‌های word و Pdf قابل دانلود است.
لطفا برای دریافت نسخه کامل این مقاله فایل‌های word و pdf را دانلود نمائید.

 

 

با خرید این محصول فایل word و PDF مربوط به این مقاله را دریافت خواهید کرد.
لینک دانلود بی‌درنگ پس از پرداخت نمایش داده شده و فایل فشرده‌ مربوط به این مقاله آماده دانلود خواهد بود.

تعداد صفحات: 22 صفحه | حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت | فونت استفاده شده: B Zar | به همراه صفحه اول
رمز فایل فشرده: www.4goush.net

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.